بازگشت

سب علي ممنوع


چنانكه ديديم عمر بن عبدالعزيز- در قياس با ديگر خلفاي اموي - مردي نسبتاً دادگر بود و هر چند به خاطر عدم امضاي حكومت او از سوي جانشينان معصوم پيامبر، وي نيز از جرگه طاغوتيان شمرده مي شود، اما به هر حال با بسياري از مظالم اسلاف خويش در افتاد و حكومتش خالي از خدمت نبود. اما در ميان اين خدمات، مهمترين خدمت او به اسلام بلكه به انسانيت، كه در كارنامه حكومت و زندگي او درخشش خاصي دارد، از ميان برداشتن بدعت سبّ امير مومنان (عليه السلام) است. او با اين اقدام خود يك بدعت ننگين ريشه دار 69 ساله را از ميان برداشت و خدمت بزرگي به شيعيان بلكه به جهان انسانيت انجام داد.

اين بدعت، ميراث شوم معاويه بود، معاويه كه پس از شهادت امير مومنان (عليه السلام) (در سال 40 هجري) كاملاً بر اوضاع مسلط شده بود، تصميم گرفت با ايجاد تبليغات و شعارهاي مخالف، علي (عليه السلام) را به صورت منفورترين مرد عالم اسلام!! معرفي كند. او براي اين كار، از يك سو، دوستداران و پيروان امير مومنان (عليه السلام) را زير فشار قرار داد و با زور شمشير و سرنيزه از نقل فضايل و مناقب اميرمومنان (عليه السلام) بشدت جلوگيري كرد و اجازه نداد حتي يك حديث، يك حكايت، و يا يك شعر در مدح علي (عليه السلام) نقل و گفته شود. و از طرف ديگر، براي آنكه چهره درخشان علي (عليه السلام) را وارونه جلوه دهد، محدثان و جيره خواران دستگاه حكومت اموي را وادار نمود احاديثي بر ضد علي (عليه السلام) جعل كنند! و از اين رهگذر احاديث بيشماري جعل شد و در ميان مردم شايع گرديد!

معاويه به اين هم اكتفا نكرد، بلكه دستور داد در سراسر كشور پنهاور اسلامي در روزهاي جمعه بر فراز منابر، لعن و دشنام علي (عليه السلام) را ضميمه خطبه كنند!

اين بدعت شوم، رايج و عملي گرديد و در افكار عمومي اثر بخشيد و به صورت امر ريشه داري در آمد به طوري كه كودكان با كينه علي (عليه السلام) بزرگ شدند و بزرگترها با احساسات ضد علي (عليه السلام) از دنيا رفتند!

بعد از معاويه، خلفاي ديگر اموي نيز اين روش را ادامه دادند و اين بدعت تا اواخر سده اول هجري كه عمر بن عبدالعزيز به خلافت رسيد، ادامه داشت. [1] .


پاورقي

[1] ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، الطبعة الثانية، قم، منشورات مكتبة آية الله العظمي مرعشي النجفي، ج 3، ص 57.