بازگشت

انگيزه سياسي


قرائن شهادت مي دهد كه صدور اين بخشنامه انگيزه سياسي داشته و منظور اين بوده است كه در پرتو آن، امتياز بزرگي را كه آن روزها نصيب اميرمومنان (ع) شده بود، از بين ببرند؛ زيرا اميرمومنان (ع) هنگامي كه پيامبر (صلي الله عليه واله) در قيد حيات بود، كتابهايي تاليف نموده بود كه در آنها احاديث پيامبر (صلي الله عليه واله) و حقايقي را كه از آن حضرت در ابواب مختلف آموخته بود، گردآوري بود.

آيا پيامبر (صلي الله عليه واله) از كتابت حديث نهي فرموده بود؟

تاسف آورتر اين است كه برخي از محدثان، نهي از كتابت حديث را به پيامبر اسلام (صلي الله عليه واله) نسبت داده مي گويند: آن حضرت فرموده است: چيزي از طرف من جز قرآن ننويسيد و هركس چيزي از جز قرآن نوشته بايد آن را از بين ببرد. [1] .

قرائني شهادت مي دهد كه اين مطلب بي اساس است، زيرا:

اولاً اميرمومنان (ع)، شاگرد ممتاز مكتب پيامبر، احاديث فراواني از آن حضرت ضبط كرده بود و نوشته هاي او دست به دست در ميان ائمه (ع) مي گشت و اگر پيامبر (صلي الله عليه واله) از نوشتن احاديث نهي مي كرد، هرگز علي (عليه السلام) با فرمان او مخالفت نمي نمود.

ثانياً، نامه هاي مختلفي در مسائل گوناگون، در احكام و فرائض و مرافعات و سياسات، در زمان خود آن حضرت نوشته شده و محدثان و تاريخ نويسان با اسناد و مدارك متقن، متن آنها را ضبط كرده اند. تعداد انگشت شماري از اين نامه ها مربوط به دعوت به اصل اسلام است، ولي بسياري از آنها پيرامون فصل خصومتها و تعيين حدود و كيفرهاي اسلامي و بيان احكام و فرائض نگارش يافته است؛ بنابراين چگونه مي توان باور نمود كه پيامبر (صلي الله عليه واله) از يك طرف از نوشتن غير قرآن نهي نمايد، و از طرف ديگر 300 نامه، كه 216 عدد از آن ها اكنون با تمام خصوصيات در دسترس ماست، در برابر ديدگانش نوشته شود و با مخالفت او روبرو نگردد؟!


پاورقي

[1] احمد حنبل، مسند، دارالفكر، ج 3، ص 12- عبدالله دارمي، سنن دارالفكر، ج 1، ص 119- ابوريه، همان ماخذ، ص 42.