بازگشت

فرقه مرجئه


اين فرقه در پايان نيمه اول قرن اول هجري پديد آمد. آنان بر اين باور بودند كه مرتكب گناهان كبيره، هميشه در دوزخ نمي ماند، بلكه كار او را به خدا وا مي گذاشتند. به اين دليل آنان را مرجئه مي خواندند كه نيت را كافي مي دانستند و بر اين باور بودند كه خدا نيز بر آن بسنده مي كند و عذابشان نخواهد كرد.

پس از آنكه در نبرد صفين، سپاهيان شام، سپاه اميرالمؤمنين عليه السلام را به داوري كتاب خدا و سنت پيغمبر صلي الله عليه و آله درباره ي خلافت امام علي عليه السلام يا معاويه مجبور كردند و علي عليه السلام به ناچار حكميت «ابو موسي اشعري» و «عمرو بن العاص» را پذيرفت و اين دو داور، به خلع علي عليه السلام از خلافت رأي دادند، خوارج، امام علي عليه السلام و معاويه را مرتكب گناهي بزرگ (حكميت در دين خدا) دانستند و به دنبال اين تهمت، اين مسئله پيش آمد كه مرتكب گناه كبيره را حال چيست؟ آيا در آتش جهنم مخلد خواهد بود؟ به دنبال اين بحث، سخن از ايمان و حدود آن به ميان آمد كه ايمان چيست و مؤمن كيست؟

اين نزاع بستر سركشي و فساد را براي حكمرانان مهيا كرد تا هر چه مي خواهند بكنند و سرانجام كار را به خدا وا گذارند؛ زيرا كه معصيت و گناه هيچ آسيبي به ايمان نمي رساند. از اين رو، حكمرانان خلفاي بني اميه تلاش زيادي در تقويت پايگاه هاي اعتقادي مرجئه كردند كه از آنان «حجاج بن يوسف ثقفي» را مي توان نام برد. اين فرقه از چهار گروه تشكيل شده كه عبارت اند از: «يونسيه»، «عبديه»، «فسانيه» و «ثوبانيه» كه هر يك اعتقادات خاص خود را دارند. اين فرقه در دوره ي امامت امام باقر عليه السلام نيز به فعاليت خود ادامه داد. امام با اتخاذ موضعي تند و آشكار با آنان مخالفت كرد و هر جا سخني از آنان به ميان مي آمد، آنان را لعن و نفرين مي كرد و مي كوشيد با بهره گيري از اين شيوه، محدوده ي اعتقادي درست شيعه را در زمينه هاي مختلف از اين فرقه جدا كند؛ زيرا آنان با افراشتن علم اعتقادات منحرف خود، سبب گمراهي پيروان اهل بيت عليهم السلام مي شدند و اين به دليل معاشرت زياد آنان با ديگر شيعيان بود. به عنوان نمونه، در گفتگوي «عبدالله بن عطاء» با امام، سخن اين گروه پيش مي آيد و عبدالله اعتقاد آنان را در مورد وقت بر پا داشتن نماز ظهر بيان مي دارد. امام با توضيح مسئله، نظر مرجئه را رد مي كند و مي فرمايد: «پروردگارا، پيروان گروه مرجئه را از رحمت خود دور فرما كه آنان دشمنان ما در دنيا و آخرت هستند».