بازگشت

فرقه هاي جبريه و قدريه


جبريه بر اين باورند كه انسان از خويش هيچ گونه اختياري ندارد و مجبور است. در مقابل آن، فرقه ي قدريه برآنند كه هر بنده اي به وجود آورنده ي فعل خود است و خدا، كار او را به خودش وانهاده و حتي در اسباب كار يا انگيزه ي آن هم مختار است و درست در مقابل جبريه قرار دارند.

اين دو مسلك نيز در زمان خلافت امويان و در دوران حكمراني معاويه به وجود آمدند و نزاع اين دو، در تاريخ پيشينه اي دراز دارد و در دوران حكمراني «معاوية بن يزيد» و «يزيد بن وليد» به اوج خود رسيد. اماميه، مشربي خلاف اين دو نظر را پذيرفتند كه توسط امامان شيعه تبيين شد. امام باقر عليه السلام نيز، در اين زمينه بسيار كوشيد و با پيروان اين دو نظر به شدت برخورد كرد. ايشان در رد نظريه قدريه و جبريه فرمودند:

«پروردگار بر آفريدگان خود مهربان تر از آن است كه آنان را به گناه وا دارد و سپس بر آن عذابشان نمايد (رد ديدگاه جبريه) و او عزيزتر از آن است كه اراده ي انجام كاري را بكند و آن محقق نگردد (رد ديدگاه قدريه).

او در پاسخ به اينكه آيا مشرب سومي هم وجود دارد، مي فرمود: آري، گسترده تر از فاصله ي ميان آسمان و زمين [و آن مشرب امر بين الامرين است]».

شخصي از امام صادق عليه السلام درباره ي جبر و اختيار سؤال كرد كه كداميك از آن دو، مورد تأييد امام است. امام در پاسخ فرمود: «لا جَبْرَ وَلا تَفْويضَ وَلكنْ اَمْرٌ بَينَ أَمْرَين؛ نه جبر و نه تفويض بلكه امري ميان آن دو [مؤرد تأييد است]» فرد پرسش كننده دوباره پرسيد: «امر بين امرين» چيست؟ امام براي روشن تر شدن مطلب، آن را در قالب مثالي براي او توضيح داد و فرمود: «مَثَلُ ذلِك رَجُلٌ رَأَيتَهُ عَلي مَعْصِيةٍ فَنَهَيتَهُ فَلَمْ ينْتَهِ فَتَرَكتَهُ فَفَعَلَ تِلْك الْمَعْصِيةَ فَلَيسَ حَيثُ لَمْ يقْبَلْ مِنْك فَتَرَكتَهُ كنْتَ اَنْتَ الَّذي اَمَرْتَهُ بِالْمَعْصِيةِ؛ مثل آن به كسي مي ماند كه مي بيني به گناهي مشغول است و او را نهي مي كني اما او دست از گناه بر نمي دارد. پس او را رها مي كني و او نيز آن گناه را مرتكب مي شود. پس چون او [نهي را] از تو نپذيرفته و تو نيز او را رها كردي [نمي توان گفت كه] تو او را به گناه وا داشته اي».