بازگشت

مؤلفه هاي شيعه از منظر امام


امام (ع) شيعيان خود را با چنين سخناني توصيف مي فرمايد: «همانا كه شيعيان ما، شيعيان علي، با دست و دل گشاده و از سرگشاده دستي و بي ريايي از ما طرفداري مي كنند و براي زنده نگاهداشتن دين، متحد و پشتيبان ما هستند. اگر خشمگين گردند، ستم نمي كنند و اگر خرسند باشند از اندازه نمي گذرند. براي آن كس كه همسايه آنان باشد بركت دارند و با هر كس كه با آنان مخالف باشد طريق مسالمت پيش مي گيرند».

در روايتي آمده است كه حضرت باقر(ع) همراه با حضرت صادق كه همراه امام آمده بود، حج بيت الله به جاي آوردند. وقتي به مسجد الحرام رسيدند، هزاران نفر در مسجد گرد آمدند. امام صادق (ع) با وجود حضورهشام بن عبد الملك، در محضر پدر بزرگوار خود ايستاد و مفهوم شيعه اهل بيت را با وضوح تمام براي حاضران به شرح باز گفت. او آشكارا و با بياني روشن توضيح داد كه شيعيان كساني هستند كه داراي اين صفات و خصوصياتند و آنان اصحاب روحاني و اجتماعي در جامعه مي باشند و وارثان حقيقي اهل بيتند.

اين آشكارا گويي و صراحت در سطح توده مردم و در حضور هشام بن عبد الملك، ماجراجويي نبود كه امام حساب آن را نكرده باشد، بلكه موافق برنامه اي بود كه براي خواستهاي آن مرحله ضرورت داشت و درحقيقت توضيحي بود كه مردم از پيشوايان (ع) مي خواستند و مسلمانان آن را ادراك مي كردند و مي دانستند كه اينك مسأله، همان مسأله امام حسين (ع) نيست كه با اخلاص براي حفظ اسلام جنگيد و به شهادت رسيد. بلكه مسأله بالاتر و بزرگتر از اين تصور بسيطي است كه آنها دارند. و آن مسأله عبارت است از هدف و عقيده و رهبري و برنامه ريزي الهي كه در وجود امام حسين (ع) تجلي يافته بود و اينك دوباره متجلي شده است. و چه بسا در دوره هاي گوناگون و نسلهاي مختلف همچنان برقرار باشد و بروز كند.

اين مسأله، همان مسأله اي بود كه ناگزير بايد ملت را به آن توجه مي داد و به شكلي واضح و تفصيلي و دربرگيرنده، به او مي فهماند تا او را عميقا به حركت درآورد و واقعيتي را كه در آن زندگاني مي كنند دگرگون سازد. دليل اين مطلب چيزي از اين گوياتر نيست كه امام باقر (ع) به خليفه اموي وارد شد و خليفه كوشيد با استهزاء از امام (ع) پرسش كند و به او گفت: آيا تو فرزند ابو ترابي؟ و بعد سعي كرد او را خفيف گرداند. اما امام (ع) به اين مسايل اهميتي نداد بلكه در مجلس خليفه به پاي ايستاد و خطابه اي ايراد فرمود تا رهبري اهل بيت را توضيح دهد و مشروعيت آنان را در حكومت، آشكارا بيان كند. امام با دعوت خود و چنين آشكارا سخن گفتن ها و از گذرگاه اين برنامه وسيع، و با رويارويي صريح با امت در هدفهاي واضح، روزگاري نوين را مجسم كرد.