بازگشت

حجاز، كانون جهان اسلام


حجاز مهد نبوت، مركز طلوع وحي و بستر جغرافيايي تلاش هاي رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم، ائمه هدي و مسلمانان صدر اسلام، صحابه و برخي تابعين مي باشد. مكه و مدينه، حرم امن الهي و نبوي بوده است. آن حضرت شهر مدينه را به عنوان مركز علمي و سرچشمه معارف الهي قرار داد [1] و شهرت علمي امام تا بدانجا رسيد كه علماي بلاد اسلامي از مدينه ديدن نمي كردند جز اين كه به خدمت حضرت شرفياب شده و از دانش آن وجود مقدس استفاده كنند. دانشگاه امام باقر عليه السلام در شهر مدينه و در مسجد نبي اكرم و در جوار مرقد مطهر آن حضرت جوشيدن گرفت و جويبارهاي با طراوتش به نقاط ديگر جهان اسلام جاري گشت، در اعصار بعد نيز تشنگان فضيلت جرعه هايي از آن نوشيدند.

در زمان امام باقر عليه السلام، مدينه رو به رونق و آباداني نهاد، مسجد پيامبر توسعه يافت و بخشي از اماكن مجاور جزو مسجد گرديد، كسب، صنعت و تجارت رواج يافت. آسايشگاه هايي براي نگهداري معلولين و مجذومين در اين شهر احداث گرديد. و تلاش هايي براي مراقبت از جذاميان، سالخوردگان، افراد نابينا و كودكان يتيم و افراد بينوا صورت گرفت. [2] .

مردمان مدينه بر اثر افشاگري اهل بيت با امويان سرسازش نداشتند و چون وليد بن عبدالملك به اين شهر آمد و در مسجدالنبي سخنراني كرد، اهالي را تهديد نمود و خطاب به آنان گفت: شما اهل مخالفت و نافرماني هستيد. [3] .

در اين زمان فدك [4] به عترت بازگردانيده شده و سب حضرت علي عليه السلام متوقف گرديد و علويان مدينه تا حدودي از تعرض و فشارهاي امويان و مروانيان مصون ماندند. [5] .

اما مهمترين حركت علمي كه بايد آن را يك نهضت فرهنگي ريشه دار ناميد، دانشگاه مدينه است كه در جلسات آن همواره صدها تن از نقاط مختلف براي فراگيري فقه، حديث، فلسفه، تفسير و لغت و ديگر علوم حضور مي يافتند و صدها نفر از اين مكتب دانش آموختند. كوفه، بصره، واسط و حجاز جوانان خود را به اين دانشگاه اهل بيت گسيل مي داشتند و علما و محدثين بزرگي در آنجا به شكوفايي فكري و علمي رسيدند. حسن بن علي الوشا [6] ، راوي مشهور، نهصد شيخ را درك كرد كه در مسجد كوفه به درس و بحث اشتغال داشتند و همگي از امام باقر و امام صادق عليهما السلام نقل حديث مي كردند. اين دانشگاه به هنگامي در مدينةالنبي بنيان نهاده شد كه امويان از هر سو دچار خطر شده بودند. خداوند متعال چنين مقدر نمود كه مركز علوم اهل بيت در محيطي نسبتا امن به تلاش هاي فكري و علمي خود مشغول باشد. [7] .

در واقع شيعه در عصر امام باقر عليه السلام فشار و تضييقاتي كه قبلا به خود ديده بود، احساس نمي كرد و كاروان هاي جوياي معارف اهل بيت از نقاط دور به مدينه روي مي آوردند. حديث باقري در اقصي نقاط جهان اسلام انتشار يافت و روايت منقول از امام پنجم به ميزان متنابهي نسبت به احاديث قبلي رو به فزوني گرفت تا جايي كه جابر جعفي كه از موثقين راويان و اعاظم ناقلين احاديث مي باشد، تنها هفتاد هزار حديث نقل نموده است. به علاوه در حوزه علوم باقري، دانشوراني از رجال حديث به ظهور رسيدند كه تكيه گاه شيعه در آن زمان و اعصار بعدي بودند. امام بر ايشان با نظر عطوفت و رأفت برخورد مي نمود و به تكريم آنان مي پرداخت. [8] .

تسخير فضاي فرهنگي جامعه، عمده ترين خط مشي سياسي - اجتماعي امام پنجم به شمار مي رود كه اين برنامه در زمان امام صادق عليه السلام به اوج خود رسيد و نام، پيام و انديشه ائمه را براي هميشه در ميان امت اسلامي زنده نگاه داشت.

امام باقر عليه السلام در دانشگاه مدينه از تحكيم بنيادهاي تفكر شيعي لحظه اي غافل نبود بلكه با برنامه ريزي دقيق و حساب شده به رهبري تفكر اماميه و پيروان مسير امامت اهتمام مي ورزيد. امام باقر عليه السلام در بيانات خود از كلام خداوند شاهد مي آورد و مي فرمود: هر مطلبي مطرح كردم، بپرسيد در كجاي قرآن است تا آيه اش را مشخص نمايم. [9] .

عبدالله بن عطاء كه از دانشمندان بزرگ جهان اسلام در عصر امام پنجم بود، مي گويد: هرگز مشاهير مسلمان را در هيچ محفل به اندازه محفل محمدبن علي عليهما السلام از نظر علمي حقير نديدم. حكم بن عيينه را كه در علم و فقه مشهور آفاق بود، ديدم كه در خدمت امام چون كودكي زانوي ادب بر زمين زده، شيفته و مجذوب كلام و شخصيت او گرديده بود. [10] .


پاورقي

[1] اصول كافي، كليني، ج 2، ص 372 و 373.

[2] تاريخ سياسي اسلام، دكتر حسن ابراهيم حسن، ج 1، ص 472؛ تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 238.

(مسلمانان مدينه بخصوص پيروان ائمه (ع) برحسب توصيه هاي ستارگان آسمان امامت و ولايت و نيز مشاهده سيره عملي و نظري آن بزرگان، نسبت به بينوايان، افراد بيمار و سالخورده و معلول و به ويژه آنان كه به ناگواري هاي مرضي صعب العلاج مبتلا بودند، احساس مسؤوليت مي كردند و در حركت هاي اجتماعي خيرخواهانه امدادگر اين بندگان خدا بودند. امام باقر (ع) هم شخصا در جهت تقويت و حمايت چنين اموري مي كوشيدند؛ اما مروانيان و نيز واليان آنان در مدينه براي اين كه چنين تلاش هاي خدا پسندانه را كم رنگ كنند، برحسب كارهاي تبليغاتي و شعاري ادعا مي كردند كه بيماران مشكل دار تحت حمايت ما بوده و دشواري هاي مرضي و مالي آنان را از طريق بودجه عمومي حل و فصل مي نماييم).

[3] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 239.

[4] فدك سرزمين حاصلخيزي (التنبيه و الاشراف، مسعودي، ص 237. و شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 16، ص 231) در 140 كيلومتري شمال مدينه مي باشد كه چون مسلمانان در به دست آوردن آن پيكاري ننمودند، از آن رسول اكرم (ص) گرديد. اراضي سرسبز، باغات خرما و چشمه هاي زلال، برارزش فدك مي افزايد و چون آيه «وات ذالقربي حقه» (اسري / 26) نازل شد، نبي اكرم (ص) خطاب به فاطمه زهرا (س) فرمود: «فدك از آن توست» و بر اين نكته منابع اهل سنت و شيعه، صحه گذاشته اند. (قندوزي حنفي در كتاب ينابيع الموده اين موضوع را نقل كرده و در تفسير برهان از شيخ صدوق و او به سند خود از امام (ع) و ثعلبي در تفسيرش از ابن ديلمي، از امام چهارم روايت كرده اند و علامه طباطبايي در بحث روايتي تفسير آيات 39 - 23 سوره اسري به ذكر آن در تفسير الميزان اقدام كرده است) با رحلت پيامبر (ص)، خليفه اول، تمام املاك خالصه و سهم خمس را در اختيار گرفت و فدك شامل اين غصب گرديد. (النص و الاجتهاد، شرف الدين، ص 110) از آنجا كه فدك نشانه اي از ولايت و غصب آن نوعي انحراف از اصل اسلام و سيره خاتم رسولان تلقي مي گرديد، حضرت فاطمه به مصادره آن اعتراض كرد. (در خطبه حضرت زهرا (س) اين اعتراض مشاهده مي گردد. (ر.ك: احتجاج، طبرسي، ج 1، ص 253)) به علاوه دستگاه خلافت مي خواست خاندان عترت را در فشار و تنگنا قرار دهد و خاموش نشستن در برابر اين حركت، درست نبود؛ بخصوص آن كه مي خواستند با نقشه مزبور موضوع قرابت ائمه را با پيامبر (ص) قطع نمايند.

[5] بحارالانوار، ج 2، باب كتمان العلم.

[6] حسن بن علي بن زياد وشاء، از شاگردان حضرت امام رضا (ع) و محدث بزرگ كه سال ها پس از امام باقر و امام صادق (ع) زندگي كرده است، او در خراسان خدمت امام رضا (ع) بوده است. در كتاب مسندالرضا از وي حديث نقل شده است.

نجاشي مي گويد: اين شخص، نوه الياس صيرفي (از شيوخ اصحاب امام صادق (ع)) و از بهترين اصحاب امام رضا (ع) بوده است. احمد بن محمد برقي در كوفه با او ملاقات كرده است.

اگرچه وشاء با زمان امام باقر (ع) فاصله داشته، اما تأليفات فارغ التحصيلان دانشگاه امام باقر و امام صادق (ع) را شمارش كرده كه به شش هزار كتاب بالغ گرديده و به تعبير محدثين شيعه به «اصول» معروف بوده است.

يك بار حسن بن علي بن زياد الوشاء طوماري از مسايل مختلف تهيه كرد و به درب خانه امام رضا (ع) رفت، جمعيت زيادي آنجا بودند، در اين حال خادم امام پرسيد: كدام يك حسن بن علي وشاء نواده الياس بغدادي هستيد؟ وي پاسخ داد: من. آنگاه خادم نوشته اي به او داد و گفت: اين جواب مسايلي است كه به همراه داري؟ (معجم رجال الحديث، ج 5، ص 35؛ مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 335؛ فهرست مصنفي الشيعه، احمد بن علي نجاشي، تحقيق: شبيري زنجاني، ص 40 و نيز زندگي دوازده امام، هاشم معروف حسني، ج 2، ص 207).

[7] زندگي دوازده امام، هاشم معروف الحسني، ترجمه محمد رخشنده، ج 2، ص 208 و 209؛ تاريخ الشيعه، علامه مظفر، ص 93.

[8] امام شناسي، علامه تهراني، ج 16 و 17، ص 196.

[9] الاحتجاج، طبرسي، طبع نجف، ص 176.

[10] كشف الغمه، عل بن عيسي اربلي، ج 2، ص 329؛ تذكرةالخواص، سبط ابن الجوزي، ص 337.