بازگشت

پيش سخن


از رواياتي كه از طريق محدّثان شيعه و سنّينقل شده است ، به روشني بر مي آيد كه پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله از دوازده جانشين خود خبر داده است . مسلم از جابر بن سمره نقل مي كند كه پيغمبرصلي الله عليه و آله فرمود:

لايزال الاسلام عزيزا إ لي اثني عشر خليفه .

عزت اسلام به دوازده جانشين بستگي دارد.

در اين جا ذكر گفتاري از يكي از دانشمندان اهل سنّت شنيدني است كه مي گويد:

مقصود پيامبر از اين دوازده خليفه همان امامان دوازده گانه ازاهل بيت اويند؛ زيرا شمار خلفاي راشدين از دوازده كم تر است و نيز پادشاهان امويشمارشان از دوازده كم تر است و همگي جز عمر بن عبدالعزيز عناصري ظالم و ستمگربوده اند. گذشته از اين ، پيامبر در برخي روايات فرموده است ، اين دوازده نفر از دودمان هاشمند در حالي كه خلفاي بني اميّه از تيره اميّه هستند. و نيز نمي توان اين دوازده خليفه را به خلفاي عباسي دانست ، چون تعداد آن ها از دوازده نفر بيش تر است و آنان همواره بانزديكان پيامبر در جنگ و ستيز بودند. ناگزير مقصود پيامبرصلي الله عليه و آله ازدوازده خليفه همان عترت و اهل بيت اوست ؛ كساني كه داناترين ، پارساترين با فضيلت ترين مردم عصر خويش بوده اند و علوم خويش را سينه به سينه از طريق پدران خود ازپيامبرصلي الله عليه و آله گرفته بودند.(1)

آري اينان راهنمايان راستين بشريّت بوده و هستند و پيامبر گرامي اسلام به دو ركن ركنين سفارش فراوان فرمود: قرآن و عترت و آنچه امروز از مشكلات سياسي ، اقتصادي ،اجتماعي ، اخلاقي ، فرهنگي و علمي داريم ، سرچشمه اش ‍ رويگرداني از قرآن و عترت است .

اينك جوامع اسلامي بر اثر دوري از تعاليم حيات بخش قرآن و عترت مانند تهيدست وبيچاره اي مي ماند كه گرسنه و ناتوان بر روي گنج ها از پاي افتاده است . گروهيبه جاي فهم صحيح قرآن و عمل به آن ، به ظواهرش قناعت كرده و شماري ديگر به جايكسب معرفت و روش دينداري از عترت و فرا گرفتن دستورهاي آن بزرگواران به تعريف و تمجيد تنها بسنده كرده اند. براي نشان دادن اين كه چگونه با پيروي ازاهل بيت مي توان جامعه را از امنيّت و عدالت و عزّت و اقتدار ديني و اقتصادي و ارزش هايمعنوي و اخلاقي برخوردار ساخت ، نخست بايد با زندگي آنان آشنا شويم . مجموعه حاضر قطره اي از درياي زندگي پر بار امام باقرعليه السلام است .

دوران امامت آن حضرت از دشوارترين دوره هاي زندگاني سياسي امامان عليهم السلام به شمار مي رود. امام باقرعليه السلام با پنج تن از خلفاي بني اميّه ، كه هر يكي ازديگري (جز عمر بن عبدالعزيز) در بيدادگري و ظلم و جنايت و... گوي سبقت را ربوده بود، معاصر بوده است .

آنان از محبوبيّت امام باقرعليه السلام در ميان مردم به دليل سجاياي اخلاقي و علمي و معنوي اش بيم داشته و همواره در پي فشارهايگوناگون و مزاحمت ها براي آن حضرت بوده اند و حتّي گاه برخي خويشاوندان حضرت باقرعليه السلام را عليه آن حضرت تحريك مي كردند و امام باقرعليه السلام ازسوي برخي خويشاوندانش ‍ مانند زيد بن حسن (2) و ابوهشام (3) فرزند محمّد حنفيّه نيز آزار ديده است .

چون به زندگاني امامان شيعه پيش از امام باقرعليه السلام باز مي نگريم ، در مييابيم كه آنان جز اميرالمؤ منين علي عليه السلام نتوانسته اند انديشه و فرهنگ اسلام رابي پرده به مردم معرّفي كنند. از اين رو، حق در پس پرده ماند، ولي امام باقرعليهالسلام در شرايطي قرار گرفت كه توانست نهضت فرهنگي عظيمي پديد آورد و درزمينه هاي تفسير، فقه ، كلام ، اخلاق ، تاريخ و... شاگرداني بزرگ همانند جابر بنيزيد جعفي ، محمد بن مسلم ، زراره و... پرورش دهد و مبارزه هايي پيگير و مداوم عليهانحرافات فكري از جمله خوارج ، غُلات و اصحاب قياس سامان بخشد كه اين روند رافرزند گرامي اش تكميل كرد و مكتبي را بنيان نهاد كه بعدها به مكتب جعفري شهرت يافت اگر اين را مكتب باقري نيز بناميم سخني دور از واقعيّت نگفته ايم ، چرا كه علوم اهل بيت را همين مكتب حفظ كرده است كه نتيجه تلاش ‍ بيش از نيم قرن دو امام بزرگ شيعه است .

اين كتاب قطره اي از درياي موّاج و خروشان پُر فيض و بركت آن امام همام است كه به محضر حضرتش تقديم مي گردد.