بازگشت

سخاوت و مروت نسبت به دوستان


عمرو بن دينار و عبدالله بن عبيد مي گويند: ما هرگز به ملاقات امام باقر (عليه السّلام) نرفتيم، مگر اين كه به وسيله هدايا و پوشاك و امكانات مالي، از ما استقبال و پذيرايي كرده، مي فرمود: اينها را از قبل براي شما تدارك ديده بودم. [1] .

ظاهراً منظور امام از بيان جمله اخير اين بوده است كه دوستان و ميهمانانش احساس شرم و نگراني نكنند و گمان نبرند كه با دريافت آن هدايا و امكانات، بر زندگي شخصي امام باقر (عليه السّلام) كم و كاستي را تحميل كرده اند.سلمي يكي از خدمتكاران خانه امام باقر (عليه السّلام) است.او مي گويد:

برخي از دوستان و آشنايان امام باقر (عليه السّلام) به ميهماني آن حضرت مي آمدند و از نزد وي بيرون نمي شدند، مگر اين كه بهترين غذاها را تناول كرده و چه بسا گاهي لباس و پول از آن گرامي دريافت مي كردند.

سلمي مي گويد: گاهي من با امام در اين باره سخن مي گفتم كه خرج خانواده شما، خود سنگين است و از نظر در آمد وضع متوسطي داريد (بهتر اين است كه در پذيرايي از دوستان و مهمانان با احتياط بيشتري رفتار كنيد!) اما امام مي فرمود: اي سلمي! نيكي دنيا، رسيدگي به برادران و دوستان و آشنايان است، و گاهي حضرت پانصد و تا هزار درهم هديه مي داد. [2] .

اسود بن كثير مي گويد: تهيدست شدم و دوستانم به من رسيدگي نكردند.نزد امام باقر (عليه السّلام) رفتم و از نيازمندي خود و جفاي برادران شكوه كردم، آن حضرت فرمود:

بد برادري است آن برادري كه به هنگام ثروت و توانمندي، حالت را بپرسد و تو را در نظر داشته باشد، ولي زماني كه تهيدست و نيازمند شدي، از تو ببرد و به سراغت نيايد! سپس امام به خدمتكارش دستور داد تا هفتصد درهم نزد من گذارد، و فرمود: اين مقدار را خرج كن و هر گاه تمام شد و نياز داشتي باز مرا از حال خود با خبر ساز. [3] .


پاورقي

[1] قال عمرو بن دينار و عبدالله بن عبيد بن عمير، مالقينا اباجعفر محمد بن علي (عليه السّلام) الا و حمل الينا النفقة و الصلة و الكسوة، و يقول: هذه معدة لكم قبل ان تلقوني.بحار 46 / 287، كشف الغمة 2 / 334.

[2] قالت سلمي ـ مولاة ابي جعفر (عليه السّلام) ـ كان يدخل عليه اصحابه، فلا يخرجون من عنده حتي يطعمهم الطعام الطيب، و يكسوهم الثياب الحسنة، و يهب لهم الدنانير، فاقول له في ذلك ليقل منه فيقول: يا سلمي ما حسنة الدنيا الا صلة الاخوان و المعارف و كان يصل بالخمسمأة...الفصول المهمة.197.

[3] و قال الاسود بن كثير: شكوت الي ابي جعفر (عليه السّلام) الحاجة و جفاء الاخوان فقال: بئس الأخ أخ يرعاك غنيا و يقطعك فقيراً ثم امر غلامه فاخرج كيسا فيه سبعمأة درهم فقال: استنفق هذا فاذا فرغت فأعلمني.ارشاد 2 / 146، روضة الواعظين 1 / 204، كشف الغمة 2 / 321، الفصول المهمة 215، نور الابصار 50، الانوار البهية.122.