بازگشت

احترام به حقوق اجتماعي مؤمنان


زراره گويد: امام باقر (عليه السّلام) براي تشييع جنازه مردي از قريش، حضور يافت و من هم با ايشان بودم.در ميان جمعيت تشييع كننده عطاء نيز حضور داشت.

در اين ميان، زني از مصيبت ديدگان فرياد و ناله بر آورد.

عطاء به زن مصيبت زده گفت: يا ساكت مي شوي، يا من بازخواهم گشت! و در اين تشييع، شركت نخواهم جست.

اما، آن زن ساكت نشد و به زاري و افغان ادامه داد.و عطاء هم بازگشت و تشييع را ناتمام گذاشت.

من براي امام باقر (عليه السّلام) قضيه عطاء را باز گفتم (و در انتظار عكس العمل امام بودم).امام فرمود: به راه ادامه دهيم و جنازه را همچنان تشييع كنيم، زيرا اگر بنا باشد كه به خاطر مشاهده يك عمل اشتباه و سر و صداي بيجاي يك زن، حقي را كنار بگذاريم (و به وظيفه اجتماعي خود نسبت به مؤمني عمل نكنيم) حق مسلماني را ناديده گرفته ايم.

زراره گويد: پس از تشييع، جنازه را بر زمين نهادند و بر آن نماز خوانديم و مراسم تدفين ادامه يافت.در اين ميان، صاحب عزا پيش آمد، از امام باقر (عليه السّلام) سپاسگزاري كرد و به ايشان عرض كرد: شما توان راه رفتن زياد را نداريد، به همين اندازه كه لطف كرده و در تشييع جنازه شركت كرده ايد، متشكريم و اكنون بازگرديد!

زراره مي گويد: من به امام گفتم: اكنون كه صاحب عزا به شما رخصت بازگشت داده، بهتر است بازگرديد، زيرا من سؤالي دارم كه مي خواهم از محضرتان استفاده كنم.

امام فرمود: به كار خود ادامه بده، ما با اجازه صاحب عزا نيامده ايم تا با اجازه او بازگرديم.تشييع جنازه يك مؤمن، فضل و پاداشي دارد كه ما به خاطر آن آمده ايم.به هر مقدار كه انسان به تشييع ادامه دهد و به مؤمن حرمت نهد، از خداوند پاداش مي گيرد. [1] در اين حديث، درسهاي چندي نهفته است كه از آن جمله به اين موارد مي توان اشاره كرد:

الف: لزوم وا ننهادن وظيفه و ترك نكردن حق به خاطر مشاهده باطل از ديگران.

ب: لزوم اهتمام به حقوق اجتماعي مؤمنان و ضرورت اجتناب از تنگ نظري.

ج: حرمت مؤمن، حتي پس از مردن.

د: ضرورت انجام همه وظايف حتي وظايف اجتماعي، براي خدا و نه صرفاً رضاي خلق.


پاورقي

[1] حضر ابوجعفر (عليه السّلام) جنازة رجل من قريش و انا معه و كان فيها عطاء فصرخت صارخة فقال عطاء: لتسكتن او لنجرعن قال: فلم تسكت، فرجع عطاء قال: فقلت لأبي جعفر (عليه السّلام) ان عطاء قد رجع قال: و لم؟ قلت صرخت هذه الصارخة فقال لها: لتسكتن او لنرجعن فلم تسكت فرجع فقال: امض بنا فلو انا اذا رأينا شيئا من الباطل مع الحق تركنا له لم نقض حق مسلم، قال: فلما صلي علي الجنازة قال وليها لابي جعفر: ارجع مأجورا رحمك الله فانك لا تقوي علي المشي فأبي ان يرجع، قال فقلت له: قد اذن في الرجوع و لي حاجة اريد ان اسالك عنها فقال: امض فليس باذنه جئنا و لا باذنه نرجع، انما هو فضل و اجر طلبناه فبقدر ما يتبع الجنازة الرجل يؤجر علي ذلك.بحار 46 / 301.