بازگشت

مبارزه با انديشه ي خوارج


فردي از خوارج مدعي بود كه علي عليه السلام در جنگ نهروان به خاطر كشتن خوارج گرفتار ظلم شده است. وي مي گفت: اگر بدانم كسي هست كه براي من ظالم نبودن علي عليه السلام را اثبات كند به سويش مي روم. امام باقر عليه السلام را به او معرفي كردند. او هم گروهي از يارانش را جمع كرد و به حضور امام رسيد. بعد از سخنان امام و برشمردن فضائل حضرت علي عليه السلام توسط ياران امام، آن مرد برخاست و گفت: من بيش از اين جمع به فضائل علي آگاهم، ولي اينها مربوط به زماني است كه حكميت را نپذيرفته بود، و بعد از حكميت كافر شد.

سخن در فضائل علي عليه السلام به حديث خيبر رسيد كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند: «فردا پرچم را به فردي خواهم داد كه خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند. بر دشمن مي تازد و هرگز از ميدان نبرد نمي گريزد...» امام باقر عليه السلام فرمود: درباره ي اين حديث چه مي گويي؟ گفت: حديث درست است ولي كفر علي بعد از اين بود. امام فرمودند: آيا آن روز كه خدا علي را دوست مي داشت، مي دانست كه او در آينده اهل نهروان را خواهد كشت يا نه؟ مرد گفت: اگر بگويم نمي دانست كافر مي شوم، پس مي دانست. حضرت فرمودند: آيا محبت خدا به علي عليه السلام از آن جهت بود كه وي در خط اطاعت خدا حركت مي كرد يا به خاطر عصيان بود؟ مرد گفت: روشن است كه دوستي خدا به خاطر بندگي و اطاعت علي بود. امام باقر عليه السلام فرمودند: اكنون تو در ميدان مناظره مغلوب شدي، از جاي برخيز و مجلس را ترك كن. زيرا محبت خدا به علي نشان مي دهد كه علي تا پايان عمر در راه اطاعت خدا گام برمي دارد و از مسير رضاي او خارج نمي شود و آنچه كرده طبق وظيفه ي الهي اش بوده است.»

مرد از جاي برخاست و گفت: «الله اعلم حيث يجعل رسالته; [1] خدا داناتر است كه رسالت خويش را در كجا قرار دهد.»


پاورقي

[1] كافي، ج 8، ص 349; بحارالانوار، ج 21، ص 26.