بازگشت

محبت اهل بيت 01


5- ابوحمزه گويد: سعد بن عبدالله كه از اولاد عبدالعزيز بن مروان بود و امام او را سعد الخير مي ناميد محضر امام باقر (ع) آمد، و مانند زنان رقيق القلب اشك مي ريخت. امام فرمود: يا سعد! چرا گريه مي كني؟! عرض كرد چرا گريه نكنم حال آنكه از خانواده بني اميه هستم و خدا آنها را در قرآن شجره ملعونه ناميده است.

امام فرمود: تو از آنها نيستي، تو اموي هستي از ما اهل بيت. آيا نشنيده اي قول خدا را كه از ابراهيم (ع) نقل مي كند، فرمود: «فمن تَبعني فانه منّي» ابراهيم:39. [1] .

6- بريد بن معاويه عجلي گويد: محضر ابي جعفر (ع) بودم، مردي كه از خراسان آمده بود داخل منزل آن حضرت گرديد، او پاهاي خود را نشان داد كه در اثر پياده رفتن چاك چاك شده بود، گفت: من از خراسان آمدم به خدا قسم مرا از خراسان و از راه دور به اينجا نياورده مگر محبت شما اهل بيت. امام (ع) فرمود: «والله لو اَحبّنا حجر حشره الله معنا و هل الدّين الاالحّب» [2] .

به خدا قسم اگر سنگي هم ما را دوست بدارد، خدا آن را با ما محشور خواهد فرمود، آيا دين جز محبت چيز ديگري است؟ يعني دين در محبت خلاصه مي شود.


پاورقي

[1] اختصاص: ص 85.

[2] سفينة البحار: ج 1 ص 204 (ح ب ب).