بازگشت

مناظرات اعتقادي و كلامي


امـام هـم مـنـاظـراتـي بـا صـاحـبـان عـقـايـد مـخـتـلف داشـت كـه در آنـهـا ضـمـن ردّ اعـتـقـادات بـاطـل آنـهـا، اعـتـقـادات حـق را بـر آنـان ثـابـت مـي كـرد و هـم در مـواقـعـي طـريـق استدلال و مناظره را به ياران خويش ياد مي داد كه به نمونه هايي اشاره مي كنيم :

1ـ در مـنـاظـره بـا حـسـن بـصـري امـام پـرسـيـد: گـويـا تـو قائل به تفويض هستي ؟ آيا اگر خداوند در كتاب خويش به كسي وعده امنيت داده باشد، بعد از اين وعده خدا خوفي بر او هست ؟

حسن بصري جواب داد: خير.(302)

او با اين جواب ، اعتقاد او به تفويض را باطل شمرد چون اگر امر به دست خلق است نمي توان به وعده خدا دل بست زيرا چه بسا آن بنده كاري انجام دهد كه مستحق عذاب گردد و خداوند هم كه امور او را به خودش واگذارده و علم به افعال او ندارد.

2ـ سـالم بـر امام وارد شد تا در مورد مرتدّ شدن امام علي (ع ) (نعوذبالله ) با امام مناظره كند. امام از او پرسيد:

(آيـا اين خبر به تو رسيده كه پيامبر سعد بن عباده را به فرماندهي انصار به خيبر فرستاد و او فـرار كـرد، سـپـس ‍ عـمر بن خطاب را به فرماندهي مهاجر و انصار فرستاد و او هم فرار كـرد. سـعـد مـجـروح شـده بـود و عـمـر و يـارانـش ‍ نـيـز هـمـديـگـر را مـي تـرسـانـدنـد. رسـول خـدا سـه بـار فـرمود: (اين است عمل انصار و مهاجران ) بعد فرمود: (فردا پرچم را به دسـت كـسـي خـواهـم داد كـه بـسـيـار حـمـله كـنـنـده اسـت و هـيـچـگـاه فـرار نـمـي كـنـد. خـدا و رسول او را دوست دارند واو هم خدا و رسول را دوست دارد.)

سالم خبر را تصديق كرد. امام فرمود:

اي سـالم اگـر بـگـويـي خـداونـد او را دوست داشت در حالي كه نمي دانست او در آينده چه خواهد كـرد، كـافر شده اي و اگر بگويي : با اينكه مي دانست در آينده چه خواهد كرد اورا دوست داشت پس چگونه او را مرتد مي داني ؟

سـالم آن چـنـان تـحـت تاءثير استدلال متين امام قرار گرفت كه تقاضاي تكرار آن را كرد و در آخر گفت : هفتاد سال گمراهانه عبادت خدا كردم ..(303)

3ـ هـشـام بـن عـبدالملك اموي در مراسم حج امام را ديد و يكي از عالمان درباري را فرستاد تا از امام بپرسد كه مردم در قيامت تا حساب و كتابشان تمام شود چه مي خورند و مي نوشند؟

امام جواب داد: آنان در محشر بر مثل قرص ناني اجتماع مي كنند كه در آن نهرهايي جاري است و از آن مي خورند و مي نوشند تا حساب تمام گردد.

هـشـام بـه دربـاري گـفـت : بـپـرس آيـا آن روز(بـا هـمـه هول و خوفش ) آنان را از خوردن و نوشيدن باز نمي دارد؟

امـام فـرمـود: آنـان در آتـش دوزخ كـه مشغول تر و گرفتارترند از خوردن ونوشيدن باز نمي مـانـنـد و ايـن كـلام خـداست (كه جهنميان به بهشتيان مي گويند:) از آب و روزيهايي كه خدا به شما داده به ما هم ببخشيد..(304)