بازگشت

اصول فقه


بيان مسائل اصولي به عنوان مقدمه براي استنباط احكام از ديگر فعاليتهاي فكري و فرهنگي امام است . مرحوم سيد حسن صدر مي گويد:

(اول كـسـي كـه باب علم اصول را باز كرد و مسائل آن را شكافت ، باقر العلوم ابو جعفر محمد بـن عـلي البـاقـر و بـعـد از او فـرزنـدش ابـو عـبـدالله جـعـفـر بـن محمد الصادق بود. اين دو بزرگوار بر جماعتي از شاگردانشان قواعد و مسائل اصول فقه را املا كردند)..(317)

از قـواعـد فـقـهـي كـه از بـيانات امام به طور ضمني يا صريح استفاده مي شود مي توان به قواعد زير اشاره كرد:

قاعده استصحاب ، كه از احاديث آن حضرت در ابواب شك در نماز استفاده مي شود.

قـاعـده تـجـاوز، يـعـنـي حـكـم بـه بـعـد از دخـول در كـار بـعـدي كـه مـتـرتـب بـرآن اسـت مثل حكم به انجام قرائت زماني كه به ركوع رفته و در قرائت شك كرده است .

قـاعـده فـراغ ، كـه حـكـم بـه صـحـت فـعل انجام شده پس از پايان آن مي كند و از اين بيان امام استفاده مي شود:

(هـرگاه بعد از تمام شدن نماز در چيزي از آن شك كردي ، به آن شك توجه نكن و نماز را اعاده منما)..(318)

قـاعـده نـفـي ضـرر، كـه از حـديـث سـمـرة بـن جـُنـدب اسـتـفـاده مـي شـود و امـام ايـن حـديـث را نقل مي كند..(319)

امام در ضمن رواياتي روش برخورد با احاديث متعارض ـ كه يك حكم اصولي است ـ را نيز بيان كـردنـد و شـهـرت روايـت ، مـوافـقت با كتاب و سنت و عادلتر بودن راوي را به عنوان مرجّحات برشمردند..(320)

اينها نمونه هايي از فعاليتهاي امام در گسترش فرهنگ اسلامي بود.