بازگشت

فصل اول : ج : نصوص امامت امام باقر(ع )


شيعيان و سنّيان روايت فراواني را از رسول خداصلي الله عليه و آله نقل كرده اند كه جانشينان پيامبر دوازده نفرند و يكي بعد از ديگري خواهند آمد و دربسياري از آن ها اسامي دوازده نفر ذكر گرديده كه اوّل آن حضرت علي عليه السلام و پايانش حضرت مهدي عليه السلام است و نام امام محمدباقرعليه السلام را در ميان اين اسامي و در رديف پنجم مي بينيم .(28)

در اخبار اهل سنّت آمده است كه فرمود: ((پس از من دوازده امير مي آيند كه همه آن ها ازقريشند.)) و در برخي به جاي ((امير)) كلمه ((خليفه )) آمده است .

طبيعي است كه آن ها از بني اميّه نيستند؛ زيرا اوّلا شمار آن ها دوازده نفر نيست و ثانيا آن هادر موقعيتي نيستند كه در خور خليفه رسول اللّه صلي الله عليه و آله باشند.

تصريحات و نصوص فراواني من جمله از خداوندمتعال در معراج بلاواسطه ، در لوح محفوظ، از انبياي متقدّم و ائمّه عليهم السلام و... برامامت امام باقرعليه السلام به خصوص دلالت دارند.(29)

نام و كنيه و القاب امام باقر(ع )

آن حضرت در مدينه متولّد گرديد و امام سجّاد بر گوش راستش اذان و بر گوش چپش اقامه خواند و نامش را محمّد نهاد.

كنيه آن حضرت ابوجعفر(30) است و نوشته اند كه جز اين ، كنيه ديگري برايش ذكرنشده است و در كتب روايي ما معروف به ابوجعفراوّل است (31) و امام جواد معروف به ابوجعفر ثاني .

القاب شريف امام باقرعليه السلام كه بر شخصيت والاي آن امام نيز دلالت دارند،عبارتند از:

رافع ؛ يعني كسي كه مقام علم و دانش را رفعت داده است ؛

امين ، براي امانتداري در همه چيز؛

شبيه ، براي شباهت او به رسول خداصلي الله عليه و آله ؛

صابر، صبر و پايداري اش در برابر مشكلات ؛

هادي ، زيرا همواره اهل ارشاد و هدايت بود؛

شاكر، زيرا همواره شاكر و سپاسگزار خداوند بود؛

ذاكر، براي اين كه هميشه ذكر خدا بر لب داشت ؛

و باقر چون شكافنده علوم بود.

از معروف ترين القاب آن امام همام ، لقب باقر است كه آن حضرت شكافنده گره هايناگشودني علوم بود.

امام باقرعليه السلام و فرزندش امام صادق عليه السلام از باب تغليب به لقب((باقرين )) و يا ((صادقين )) ملقّب هستند.(32)

((تبقّر )) به معناي گسترش علم و مال است : اءَلتَبَّقُر، التَّوسَعِ في العِلْمِ وَالمالِ.(33) جابربن عبداللّه انصاري ، كه از ياران بزرگ پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و علاقه مندان خاصّ آن بزرگوار بود، مي گويد: روزي پيامبر اسلام به من فرمود: ((پس از من كسي از خاندانم را خواهي ديد كه اسمش اسم من و قيافه اش شبيه قيافه من خواهد بود. او درهاي دانش را به روي مردم خواهد گشود.)) پيامبرعليه السلام اين پيشگويي را هنگامي فرمود كه هنوز امام باقرعليه السلام چشم به جهان نگشوده بود. سال ها گذشت . روزي جابر از كوچه هاي مدينه مي گذشت كه چشمش به حضرت باقرعليه السلام افتاد. نشانه هايي كه پيغمبرصلي الله عليه و آله فرموده بود عينادر او يافت . نامش را پرسيد. گفت : ((اسم من محمّد بن علي بن الحسين است .)) جابر برپيشاني اش بوسه زد و گفت : جدّت پيامبر به تو سلام مي رساند.)) جابر از آن تاريخ به پاس احترام پيامبرصلي الله عليه و آله و عظمت امام باقرعليه السلام هرروز دو بار به ديدار آن حضرت مي رفت و در مسجد پيامبرصلي الله عليه و آله پيشگويي پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله رانقل مي كرد.(34)

ماجراي ديدار جابر با امام باقرعليه السلام در روايات مختلف با مضمون هاي مشابه نقل شده است . در بعضي دارد كه جابر امام باقرعليه السلام را در يكي از كوچه هايمدينه ديده است ، و در بعضي در خانه امام چهارم ، و بعضي اين كه امام باقرعليه السلام نزد جابر رفته و باز در بعضي روايات تصريح شده است كه جابر در آن هنگام نابيناشده بود و در برخي آمده كه جابر با دقّت قيافه امام باقرعليه السلام را نگاه كرد.روشن است كه اين موضوع با نابينايي جابر سازگار نيست .

در پاسخ اين تناقص بايد گفت كه جابر به دليل اخلاص و ارادت خاصي كه به خاندان پيامبر داشت ، پيشگويي و ابلاغ سلام پيامبرصلي الله عليه و آله را تكرار مي كرد و مي خواست از اين طريق عظمت امام باقرعليه السلام بهتر روشن گردد. بنابراين اشكالي ندارد كه اين جريان چند بار ودر محل ها و مناسبت هاي مختلف تكرار شده باشد.

ثانيا شايد آن دسته از روايات كه حاكي از ديدن و نگاه كردن جابر است . مربوط به قبل از نابينايي او بوده باشد؛ چنان كه شيخ مفيد از امام باقرعليه السلام نقل مي كند كه حضرت فرمود: نزد جابر بن عبداللّه انصاري رفتم وبه او سلام كردم .پاسخ سلام مرا داد و پرسيد كي هستي اين بعد از نابينايي او بود.(35)