بازگشت

مدح هفتمين ستاره فروزنده




به سر مي پرورانم من هواي حضرت باقر

به دل باشد مرا شوق لقاي حضرت باقر



ز عشقش جان من بر لب رسيده، كس نمي داند

كه نبود چاره ساز من سواي حضرت باقر



چنان بگرفته صيت علميش آفاق را يك سر

كه پيچيده در اين عالم صداي حضرت باقر



پيمبر گفت با جابر، كه خواهي ديد باقر را

سلام از من رسان آن گه براي حضرت باقر



سؤ الاتي كه از وي كرد دانشمند نصراني

جوابش را شنيد از گفته هاي حضرت باقر



مسلمان گشت راهب، ناگهان در محضر آن شه

منور شد دل او از ولاي حضرت باقر



به رستاخيز گر خواهي نجات از گرمي محشر

برو در سايه ي ظل هماي حضرت باقر



جلال و شأن قدر آن امام پاك بازان را

نمي داند كسي غير از خداي حضرت باقر [1] .




پاورقي

[1] شعار از شاعر محترم: آقاي رضائي.