بازگشت

كشاورزي و كار افتخار است


امام جعفر صادق عليه السلام حكايت فرموده است:

محمد بن منكدر [1] معتقد بود كه پس از حضرت سجاد، امام زين العابدين عليه السلام كسي در فضل و علم و عبادت، هم رديف آن حضرت نخواهد بود.

تا آن كه روزي از روزها، در يكي از باغستان هاي اطراف شهر مدينه، حضرت باقرالعلوم عليه السلام را مشاهده كرد كه مشغول كارگري و كشاورزي است.

با خود گفت: بايد او را نصيحت كنم تا خود را در اين كهولت سن و سنگيني بدن به زحمت نيندازد، پس در حالي كه امام محمد باقر عليه السلام در اثر خستگي بر دو غلام خود تكيه زده بود محمد بن منكدر جلو آمد.

و چون نزديك امام عليه السلام رسيد، سلام كرد و حضرت با حالتي گرفته و ناراحتي، جواب سلام او را داد.

سپس محمد بن منكدر حضرت را مخاطب قرار داد و اظهار داشت: يا بن رسول الله! خداوند امور تو را اصلاح نمايد، شما در اين كهولت سن؛ و با اين كه يكي از بزرگان قريش هستي، در اين گرماي سخت، در طلب و تحصيل دنيا مي باشي؟!

اگر در چنين حالتي مرگ فرا رسد چه خواهي كرد؟

و در پيشگاه خداوند چه جوابي داري؟

امام باقر عليه السلام خود را از آن دو غلام كنار گرفت و آزاد روي پاي خود ايستاد و سپس فرمود:

به خدا سوگند، چنانچه در اين حالت، مرگ سراغ من آيد در بهترين حالت ها خواهم بود؛ چون كه مشغول طاعت خدا هستم و مي خواهم خود را از افرادي همانند تو بي نياز گردانم و سربار جامعه نباشم؛ زيرا هر كه سربار جامعه باشد، گناه و معصيت خداي تعالي را كرده است.

امام جعفر صادق عليه السلام افزود: در اين هنگام محمد بن منكدر اظهار داشت:

خداوند تو را مورد رحمت خويش قرار دهد، خواستم تو را نصيحتي نمايم؛ وليكن تو مرا ارشاد و نصيحت نمودي. [2] .


پاورقي

[1] محمد بن منكدر از سران صوفيه بود كه تنها اوقات خود را به عبادت و بطالت مي گذراند و اهل كار و تلاش نبود و خود را نيازمند ديگران و سربار جامعه قرار مي داد.

[2] أعيان الشيعة: ج 1، ص 652.