بازگشت

خودآرائي براي همسر


يكي از راويان حديث، به نام حسن بصري - كه شغلش توليد روغن زيتون بود - گويد:

روزي به همراه يكي از دوستانم - كه از اهالي بصره بود - به محضر مبارك امام محمد باقر عليه السلام شرف حضور يافتيم.

و هنگامي كه وارد شديم، حضرت را در اتاقي مرتب و مزين ديديم، كه لباسي تميز و زيبا پوشيده است و خود را خوشبو و معطر گردانيده بود.

پس مسائلي چند از حضرتش سؤ ال كرديم و جواب يكايك آن ها را شنيديم؛ و چون خواستيم از خدمت آن بزرگوار خارج شويم، فرمود: فردا نزد من بيائيد.

و من اظهار داشتم: حتماً شرفياب خواهيم شد.

بنابر اين فرداي آن روز به همراه دوستم به محضر امام عليه السلام وارد شديم و حضرت را در اتاقي ديگر مشاهده كرديم، كه روي حصيري نشسته است و پيراهني ضخيم و خشن نيز بر تن مبارك دارد.

پس از آن كه در حضور ايشان نشستيم، روي مبارك خود را به سمت دوست من كرد و فرمود: اي برادر بصري! مي خواهم موضوعي را برايت روشن سازم، تا از حالت شگفت و تحير در آيي، ديروز كه بر من وارد شديد و مرا با آن تشكيلات ديديد، آن اتاق همسرم بود و تمام وسائل و امكانات آن، مال وي بود كه او آن ها را براي من مرتب و مزين ساخته بود؛ و من نيز در قبال آن آراستگي و زينت، لباس زيبا پوشيده و خود را براي همسرم آراسته و معطر گردانيده بودم.

زيرا همان طوري كه مرد علاقه دارد همسرش خود را فقط براي او بيارايد، مرد نيز بايد خود را براي همسر بيارايد تا مبادا به نوعي دلباخته ديگري گردد. [1] .


پاورقي

[1] بحارالانوار: ج 46، ص 293، ح 20، كافي: ج 6، ص 448.