بازگشت

پيرزني، جوان شد


حبابه والبيه يكي از زن هاي مؤمنه اي بود، كه در زمان حضرت رسول صلي الله عليه و آله هميشه به حضور آن حضرت شرفياب مي شد و كسب فيض مي نمود.

همچنين در زمان امام محمد باقر عليه السلام نيز چند مرتبه به محضر مبارك آن حضرت شرفياب گرديده است.

اين زن مؤمنه، روزي پس از گذشت مدت ها، خدمت امام باقر عليه السلام وارد شد، حضرت به او فرمود: اي حبابه! مدتي است كه نزد ما نيامده اي؟

حبابه اظهار داشت: اي سرورم! كهولت سن و ضعف جسم و سفيدي موي سرم و نيز غم و اندوهي كه دارم، مرا از زيارت شما باز داشته است.

حضرت به حبابه فرمود: جلو بيا.

وقتي حبابه نزديك امام محمد باقر عليه السلام قرار گرفت، حضرت دست مبارك خود را روي سر حبابه نهاد [1] و دعائي را زمزمه نمود، كه ناگاه گيسوان حبابه سياه و چهره اش شاداب و جوان گشت.

حبابه، تبسمي كرد و خوشحال شد و حضرت نيز شادمان گرديد.

پس از آن، حبابه از حضرت سؤال كرد و گفت: اي مولاي من! پيش از آن كه اين عالم آفريده شود، شما - اهل بيت عصمت و طهارت صلوات الله عليهم - در چه حالتي و در كجا بوديد؟

حضرت باقرالعلوم عليه السلام فرمود: ما نوري بوديم، كه هر لحظه تسبيح و تقديس خداوند سبحان را مي گفتيم.

و ملائكه الهي نيز چگونگي تسبيح و تقديس را از ما آموختند؛ و چون حضرت آدم عليه السلام آفريده شد، خداوند متعال نور ما را در صلب او قرار داد. [2] .


پاورقي

[1] در متن عبارت وارد نشده است كه حضرت با چه كيفيتي دست روي سر آن پيرزن نهاد؛ ولي مسلم است كه پارچه اي مانند چادر يا روسري و چارقد روي سرش بوده است و حضرت دست خود را روي آن پارچه نهاد.

[2] بحارالا نوار: ج 46، ص 284، ح 87

حبابه والبيه پس از اين جريان تا زمان امام رضا عليه السلام عمر كرد و به محضر مبارك يكايك امامان معصوم عليهم السلام شرفياب گشت.