بازگشت

پنجم ولي




فرمان رحمت از خدا امروز صادر مي شود

چون در نهان و بر ملا ميلاد باقر مي شود



باقر شه افلاكيان نور دل لولاكيان

كز سوي حق بر خاكيان اين فيض صادر مي شود



پنجم ولي چارم خلف داراي ملك من عرف

داناي سر لوكشف امروز ظاهر مي شود



شمس شريعت ماه دين سلطان ايمان شاه دين

زان رهنماي راه دين روشن ضمائر مي شود



[ صفحه 441]



علم و عمل پيرايه اش كرسي نخستين پايه اش

خاك سيه در سايه اش به از جواهر مي شود



خوي پيمبر خوي او حق آشكار از روي او

زين جشن عالي كوي او كهف الاكابر مي شود



خوان شريعت را نمك چشم هدا را مردمك

خلق سما را تا سمك زين عبد فاخر مي شود



طاها بود ياسين بود هم طور هم سينين بود

هر جا دلي غمگين بود از لطف ناصر مي شود



آفاق در تعظيم او ارض و سما تسليم او

هر سو پي تعليم او بر پا منابر مي شود



عرش الهي مهد او دين استوار از جهد او

رايج به عصر و عهد او دين را شعائر مي شود



شاها سوي طائي نگر كامد به مدحت مفتخر

هر جا كند مدح تو سر روشن مشاعر مي شود



طائي شميراني