بازگشت

امام باقر در زندان


وجود مقدس امام باقر (ع) و روش و حركات او در مدينه، گر چه مبارزه ي رو در رو و علني با دستگاه طاغوتي هشام نبود، ولي همه ي آن برنامه ها نشانه ي يك نوع مخالفت با آن دستگاه بود، سرانجام هشام تصميم گرفت تا آن حضرت را از مدينه به شام تبعيد كند.

مأمورين، آن حضرت را با پسرش امام صادق (ع) از مدينه به شام آوردند، و براي اهانت به مقام آن حضرت سه روز به او اجازه ي ورود به نزد هشام ندادند، و حتي



[ صفحه 79]



آنها را در اردوگاه غلامان جاي دادند هشام به درباريان خود گفت: وقتي كه محمد بن علي (ع) (امام باقر) وارد مجلس شد، نخست من او را سرزنش مي كنم، وقتي كه سكوت كردم شما به اتفاق او را سرزنش كنيد.

به دستور هشام، به امام باقر (ع) اذن ورود دادند، حضرت وارد مجلس شاهانه شد، و با دست به اهل مجلس اشاره كرد و فرمود: السلام عليكم، سلام عمومي به همه ي حاضران كرد و نشست.

هشام ديد امام باقر (ع) سلام خصوصي به او نكرد، به علاوه بي اجازه ي او نشست، خشمش بيشتر شد و گفت: اي محمد بن علي! همواره يك نفر از شما ميان مسلمين اختلاف انداخته و مردم را به بيعت خود مي خواند و خود را امام مي داند، سرزنش بسيار كرد.

وقتي كه ساكت شد، اهل مجلس طبق توطئه ي قبل به سرزنش آن حضرت پرداختند پس از آن كه همه ساكت شدند، امام باقر (ع) برپا ايستاد و فرمود: اي مردم كجا مي رويد و شما را كجا مي برند؟ خداوند اولين افراد شما را به وسيله ي ما راهنمائي كرد و هدايت آخرين افراد شما نيز با ما خواهد بود، اگر شما به پادشاهي چند روزه دل بسته ايد، پادشاهي ابدي با ما است، چنان كه خداوند مي فرمايد:

و العاقبة للمتقين.: «عاقبت براي پرهيزكاران است». (قصص - 83)

هشام دستور داد آن حضرت را به زندان افكندند.

ولي طولي نكشيد كه روش آن حضرت در زندان، همه ي زندانيان را به سوي او جلب كرد، جريان را به هشام گزارش دادند، سرانجام هشام دستور داد آن حضرت را تحت نظر به سوي مدينه باز گرداندند [1] و در مسير راه اتفاقاتي افتاد كه براي رعايت اختصار از ذكر آنها خودداري شد.



[ صفحه 80]




پاورقي

[1] تلخيص از اصول كافي ج 1 ص 471.