بازگشت

اما فرقه ي سوم، يعني علوي هاي غالي يا افراطي


اما فرقه ي سوم كه محبت آل محمد و گريه كردن بر امام حسين و تظاهر به عزاداري را اساس تشيع قرار مي دادند خطرشان نظير خطر خوارج بود.

امام باقر (ع) كسي نبود كه محبت آنها را در آن روز وسيله ي ترقي خود و رونق بازارش قرار دهد، بلكه لازم بود آنها را به حقيقت رهبري كند. مي فرمود: از اين خرافات دست برداريد. صرف محبت اهل بيت، دين نيست. دين، اطاعت خداست. لا تذهب بكم المذاهب فو الله ما شيعتنا الا من اطاع الله عزوجل؛ هر مذهبي شما را به راهي نكشاند؛ به خدا سوگند شيعه ي ما نيست جز كسي كه خداي عزوجل را اطاعت كند. [1] .

خلاصه، يگانه راه سعادت و نجات، اطاعت خداست و جز آن راه انحرافي است. در روايت جابر، امام مطلب را شفاف تر گفته.

جابر گويد: امام باقر به من گفت: يا جابر ايكتفي من تنتحل التشيع ان يقول بحبنا اهل البيت فو الله ما شيعتنا الا من اتقي الله و اطاعه ما كانوا يعرفون يا جابر الا بالتواضع و التخشع و الامانة و كثرة ذكر الله؛ اي جابر! آيا كسي كه ادعاي تشيع مي كند او را بس است كه تنها از محبت ما دم زند؟ به خدا شيعه ي ما نيست جز آن كه پرهيزكار باشد و خدا را اطاعت كند. جابر! اين افراد شناخته نمي شوند جز با تواضع و خشوع و امانتداري و بسياري ياد خدا. [2] .

امام ادامه داد: با روزه و نماز و نيكي به پدر و مادر و مراعات حقوق همسايگان فقير و بدهكاران و يتيمان و صدق گفتار و تلاوت قرآن و بازداشتن زبان از مردم جز در گفتن نيكي آنها، و آنهايند امين خويشاوندان خود.



[ صفحه 193]



جابر مي گويد: همين كه سخنان امام باقر به اينجا رسيد عرض كردم: اي پسر رسول خدا! ما امروز كسي را كه داراي اين صفات باشد نمي شناسيم. امام باقر فرمود: جابر! راه هاي پراكنده تو را به اشتباه نيندازد. آيا كافي است مرد بگويد من علي را دوست دارم و از او پيروي مي كنم و عمل ديني نداشته باشد؟ پس اگر بگويد من رسول خدا را دوست دارم كه بهتر از علي است سپس از رفتار او پيروي نكند و به سنتش عمل ننمايد محبتش به پيامبر هيچ سودي به او نرساند.پس، از خدا پروا كنيد و براي آنچه نزد خداست رفتار كنيد. خدا با هيچ كس خويشي ندارد و دوست ترين بندگان خداي عزوجل باتقواترين و مطيع ترين آنهاست.

باز فرمود: جابر! والله ما يتقرب الي الله تبارك و تعالي الا بالطاعة و ما معنا براءة من النار و لا علي احد من حجة من كان لله مطيعا فهو لنا ولي و من كان لله عاصيا فهو لنا عدو ما تنال بولايتنا الا بالعمل و الورع؛ به خدا سوگند جز با اطاعت خداي تبارك و تعالي نمي توان به او تقرب جست و از ناحيه ي ما برات آزادي از آتش ندارد؛ به خداي تباك و تعالي تقرب نيابد و حجت ندارد. هركه مطيع باشد دوست ماست و هر كه نافرماني خدا كند دشمن ماست. به ولايت ما نمي رسيد مگر با اطاعت خدا و ورع و پرهيزكاري. [3] .

از اين روايات به دست مي آيد كه عقايد انحرافي در زمان امام باقر (ع) در ميان شيعيان تا چه حدي شيوع داشته و در چنين شرايطي كه تظاهر به محبت را اساس دين قرار داده بودند امام باقر (ع) براي دفاع از اين عقايد انحرافي قيام نمود و شيعيان را بيدار و هوشيار ساخت و گرنه نفوذ اين عقايد باطل براي شيعيان خطر جدي بود و اگر امام باقر جلو آن را نمي گرفت تشيع از محتوا خالي مي شد و لو بازار امامت گرم مي شد؛ اما ائمه ي هدي مانند رسول الله، از عقايد عوامانه ي مردم به نفع خود استفاده نمي كردند.


پاورقي

[1] اصول كافي مترجم، ج 3 ص 118.

[2] همان.

[3] همان.