زيد در شام
زيد روانه ي شام شد و خواست به ديدار هشام رود واما هشام بن عبدالملك به وي اجازه ي ملاقات نمي داد. زيد نامه مي فرستاد و هشام هر ابر در ذيل آن مي نوشت: «ارجع الي اميرك» به امير خود مراجعه كن.
زيد گفت: به خدا هرگز به نزد خالد رجوع نخواهم كرد.
[ صفحه 178]
عبدالله بن جعفر مي گويد: در يك بار ديگري «زيد بن علي» بر هشام بن عبدالملك وارد شد و به هشام گفت: كه قرض بسيار و حوائجي دارد. هشام حاجتش را بر نياورد و از وي روي گردانيد و كلامي سخت بر زبان آورد.
زيد از نزد هشام خارج گشت در حالي كه مي گفت:
«ما احب الحيات احد قط الا ذل»
هيچ كس نبود كه زندگي دنيا را دوست داشت مگر آنكه ذليل شد. [1] .
پاورقي
[1] طبقات ابن سعد / ج 9 / ص 239.