بازگشت

توهين هشام


يك بار كه زيد به شام رفته بود، به ملاقات هشام رفت. ابن ابي الحديد در اين باره مي گويد: هشام به زيد گفت:

فما يصنع اخوك البقرة؟

زيد به غضب آمد چنانكه نمي توانست در پوست خود بگنجد. سپس گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم او را باقر نام نهاد و تو او را بقره مي نامي. شديد است آنچه اختلاف داريد. چنانكه در دنيا با او مخالفت نمودي در آخرت نيز او را مخالفت خواهي نمود. او داخل بهشت مي شود و تو داخل دوزخ خواهي شد.

هشام به نوكران خود گفت: دست اين احمق را بگيردي و از مجلس بيرون اندازيد. نوكران هشام، زيد را گرفتند و بيرون بردند. [1] .

زيد در هر مجلسي كه با هشام برخورد مي كرد او را مي كوبيد و بر غرور و نخوت او ضربه وارد مي كرد خليفه اب كه كسي جرأت نداشت به او بگويد بالاي چشمت ابروست اما زيد با كمال صراحت همه ي بدي هاي او را در مقابل اطرافيانش مي شمرد، حتي روزي زيد بر هشام وارد شد و به او گفت: السلام عليك يا احول سلام بر تو اي لوچ چشم، و هشام لوچ چشم بود.



[ صفحه 179]




پاورقي

[1] شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد / ج 1 / ص 179.