در هنگامي كه مردم با زيد بيعت مي نمدند «داود بن علي» به زيد گفت: اي پسر عم، اين گروه ترا مي فريبند. آيا اينان ترك ياري كسي را نكروده بودند كه به نزد ايشان از تو عزيزتر بود؟ (جد تو علي بن ابيطالب عليه السلام) تا كشته شد، و پس از او وبا حسن بيعت كردند، سپس بر او هجوم بردند و عبايش را از گردنش كشيدند و خيمه اش را غارت كردند و مجروحش ساختند. آيا جدت حسين را دعوت نكردند و براي او به



[ صفحه 182]



مؤكدترين قسمها سوگند نخورده بودند؟ سپس ياريش را ترك كردند و او را رها كردند و بدين مقدار رضا ندادند بلكه او كشتند. اي زيد، اين مردم را رها كن. مردم گفتند: اي زيد: اين مرد نمي خواهد تو پيروز شوي، و مي پندارند كه او و خاندانش [1] بدين امر از شما سزاوارتر هستند. [2] .