بازگشت

علوم و فنون در قرن دوم اسلامي


در تاريخ ادوار علوم اسلامي اكثر مورخين منشاء توسعه علوم اسلامي را از قرن سوم نوشته اند و به كلي از اهميت قرن دوم چشم پوشيده يا توجه نداشته يا وارد به اخبار علمي و خاندان عترت و طهارت كه معدن علم و مخزن دانش اخذ وحي بودند، آنها از مدينة العلم پيغمبر سيراب شده اند و همه علوم و فنون الهامي آسماني را دريافت نموده، نبوده اند.

و چون ما در اين اوراق شرح حال حضرت امام محمدباقر عليه السلام كه پنجمين ركن



[ صفحه دوازدهم]



امامت و عصمت به شمار مي رود شرح مي دهيم ناگزير توجه خوانندگان محترم را به اين نكته لطيف تاريخي كه منشأ صدور علم و فضيلت است جلب نموده و اهميت اوايل قرن دوم را و عظمت آن عصر را از نظر علم و دانش و تأسيسات معارفي و فرهنگي به نظر خوانندگان مي رسانيم.

قرن دوم اسلام از لحاظ تاريخ از سال 101 خلافت يزيد بن عبدالملك امويست كه به يزيد ثاني معروف است و تا 132 كه به مروان حمار دولت اموي سقوط كرد و ثلث قرن دوم از جهت سياست به اين حساب گذاشته مي شود و دو ثلث ديگر از 133 تا 198 عصر ظهور مأمون در خلافت بني عباس عظمت يافته است تا 228 به اوج ترقي و كمال رسيد

اما از نظر امامت كه مشحون بر علم و فضيلت و آموزش و پرورش ديني است از زمان امام محمدباقر عليه السلام كه در حقيقت 43 سال داشته اند شروع مي شود و آغاز مكتب امام پنجم كه مقدمه مكتب جعفري است از آخر نيمه دوم قرن دوم شروع گرديد تولدش 57 هجري سه سال با جدش سيدالشهداء و 35 سال با پدرش بيست سال هم امامت داشته و تا سال 117 ادامه داشت و اساس نشر معارف دين در اين سنوات استوار و پايه هاي آهنيني براي تنوير افكار عمومي و تشحيذ انديشه و ارشاد و هدايت عقول ريخته شد

آغاز قرن دوم اسلامي كه سنوات پنجم و ششم تأسيس دانشگاه باقرالعلوم است بهترين شالوده معارف اسلام در برنامه جالب توجهي كه از توحيد و متفرعات و نبوت و متفرعات آن و امامت كه حساسترين مسائل روز در ضعف و سقوط بني اميه بزرگترين دشمن اين مقام بوده و قسمت جالب تر تفسير قرآن در اخلاقيات و اوامر و نواهي الهي و مخصوصا تتميم مكارم اخلاقي است كه اركان دانشگاه امام محمدباقر عليه السلام را تشكيل مي دهد و بايد براي هر يك با مقدمه كوتاهي شمه اي نقل كنيم تا توجه اذهان و افكار جلب و مفتاح سخن را بدست آنها داده خود در تفحص و تجسس و تتبع و تحقيق آن كوشش نمايند.

تأسيس اين مكتب كه احياي مكتب علوي است مواجه با مشكلاتي بود در عين حال كه فرصتي مغتنم شمرده شد موانعي هم در كار بوده مانند قحطي حجاز و شامات و غصب اموال آل محمد و كثرت افراد خاندان و اهل بيت علويان و توسعه مكتب امام محمدباقر عليه السلام و تجاوزات آل مروان و قتل و غارت مكرر شهر مدينه و عوامل ديگر كه از سرعت عمل به نحو مطلوب جلوگيري مي كرد - معذلك امام پنجم در بيست سال آخر عمر دائما در تلاش حفظ اجتماع مردم مدينه جسما و روحا و نشو و ارتقاي افكار مسلمين علما و تربيتا بود تا آنكه



[ صفحه سيزدهم]



علوم را به همان نحو كه پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم خبر داده بود شكافت و يك حركت فكري به وجود آورد و زمينه را صاف كرده بدست فرزند دلبندش امام جعفر صادق عليه السلام سپرد