بازگشت

القاب


ابن شهرآشوب مي نويسد لقب امام پنجم باقر بوده براي آنكه علم را شكافت و اين لقب را پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم به وسيله جابر بن عبدالله انصاري با او اعلام نمود - شاكرلله - هادي - امين هم گفته اند و او شبيه ترين ائمه به پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم بوده است.



[ صفحه 4]



در فصول المهمه مي نويسد بقره العلم اي تفجره و توسعه و آن لقب محمد بن علي بن حسين عليه السلام است.

در صحاح مي نويسد: تبقر التوسع في العلم - و آن لقب امام محمد بن علي بن الحسين عليه السلام است.

در قاموس مي نويسد الباقر محمد بن علي بن الحسين لتبحره في العلم

در لسان العرب مي نويسد لقب به لانه بقر العلم و عرف اصله و استنبط فرعه و توسع فيه و التبقر التوسع چون محمد بن علي بن الحسين عليه السلام علم را شكافت اصل آن را معرفي كرد فروع آن را استنباط نمود و توسعه داد و تبقر به معني توسع و وسعت دادن است.

ابن حجر در صواعق مي نويسد سمي بذلك من بقر الارض اي شقها و آثار مجناتها و مكامنها فلذلك هو اظهر من مجناته كنوز المعارف و حقايق الاحكام و الحكم و اللطايف ما لا يخفي الاعلي منطمس البصيره او فاسد الطويه و السريره و من ثم قيل فيه هو باقر العلم و جامعه و شاهر علمه و رافعه الخ

ابن حجر از مخالفين است اما درباره امام محمدباقر عليه السلام چنين مي نويسد او را باقر از اين جهت گفتند كه همچنان كه زمين را مي شكافند تا كنوز و خزائن و معادن و منابع و جواهر قيمتي آن كشف گردد و ظاهر شود او زمين علم را شكافت و لطايف و دقايق و معارف و حقايق احكام را با حكم و لطائف آن ظاهر ساخت كه بر كسي جز روشن ضميران آشكار نبود و به اين حقايق كوردلان بدطينت و بد سريرت واقف نخواهند شد و لذا او را باقر علم و جامع علم و ناشر علم و بلند گرداننده علم گفتند.

ابن جوزي مي نويسد انما سمي الباقر من كثرة سجوده بقر السجود جبهته اي فتحها و وسعها و قيل لغزارة علمه امام پنجم را بدينجهت باقر گفتند كه از بس سجده كرد پيشانيش پينه كرد و شكافته شد و براي آنكه علم او وسيع بود و علم و دانش را شكافت باقرالعلم گفتند.

شيخ صدوق ره از جابر جعفي روايت مي كند كه چون او علم و دانش را شكافت او را باقرالعلم گفتند بقر العلم بقرا اي شقه شقا و اظهره اظهارا

جابر بن عبدالله انصاري روايت مي كند كه پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم به من فرمود:



[ صفحه 5]



سمعت رسول الله يقول (ص) انك ستدرك رجلا مني اسمه اسمي و شمائله شمائلي يبقر العلم بقرا فاذا لقيته فاقرئه مني السلام

جابر مي گويد اين سخن در نظرم بود تا آنكه در كوچه هاي مدينه طفلي را ديدم به آن شمائل پيش رفتم پرسيدم نام تو چيست گفت محمد بن علي بن الحسين گفتم جدت رسول الله سلام به تو رسانيد و پيشاني او را بوسيدم

... فقال شمائل رسول الله و الذي نفس جابر بيده يا غلام ما اسمك قال اسمي محمد بن علي بن الحسين فاقبل اليه يقبل راسه و يقول بابي انت و امي ابوك رسول الله يقرئك السلام... آنگاه برگشت به خانه و به پدرش گفت رفتم خدمت حضرت سجاد فرمود آري اين همان است كه باقرالعلوم خواهد بود.

خطيب بغدادي روايت مي كند كه جابر بن عبدالله انصاري گفت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم مرا امر فرمود كه سلام او را به تو برسانم قال جابر الانصاري للباقر - رسول الله امرني ان اقرئك السلام

شيخ مفيد در ارشاد مي نويسد كه ابوجعفر محمد بن علي فرمود دخلت علي جابر بن عبدالله الانصاري فسلمت عليه فرد علي السلام ثم قال لي من انت و ذلك بعد ما كف بصره فقلت محمد بن علي بن الحسين فقال يا بني ادن مني فدنوت منه فقبل يدي ثم اهوي الي رجلي يقبلهما فتنحيت عنه ثم قال لي ان رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يقرئك السلام فقلت و علي رسول الله السلام و رحمة الله و بركاته

در روايت شيخ است كه جابر چشمش خوب نمي ديد كه درب خانه علي بن الحسين سجاد رسيد كودكي را ديد آمد درب در گفت نزديكتر بيا تو را ببينم آنگاه پرسيد نامت چيست گفت محمد پرسيد پسر كيستي گفت علي بن الحسين او را بغل نمود بوسيد و بر پاي او افتاد و سلام پيغمبر خدا را صلي الله عليه و آله و سلم به او رسانيد و لقب او را اعلام كرد كه پيغمبر تو را چنين لقب داده است باقرالعلوم