بازگشت

امام محمدباقر و عبادت


عبادت و اطاعت و بندگي يك نسبت مستقيمي با معرفت و شناسائي و علم و دانش دارد هر كس نسبت به ديگري معرفتش بيشتر و علم و اطاعتش وسيعتر باشد نسبت به او دوست تر و خاضع تر و خاشع تر و علاقمندتر است ارتباطي كه بين بشر بوجود مي آيد روي اصل معرفت و



[ صفحه 46]



شناسائي آنهاست عواطف متبادل بشري به همين نسبت مستقيم بالا و پائين مي رود دو نفر كه در بدايت يكديگر را نمي شناسند به هم اعتنا و وقعي نمي گذارند ولي چون به هم آشنا و معرفي شدند از صفات و خصال يكديگر آگاه گرديدند به جهت آن چه كه در اوست و دوست دارند دوست مي شوند چنانچه دشمني هم به همين سبب است.

من و شما شمر يا حر بن يزيد رياحي را نديده ايم و اول هم نمي شناختيم بعد كه آشنا به صفات و هويت آنها شديم اولي را به جهت رذائل اخلاقي كه ما از آن بدمان مي آمد ابراز تنفر كرديم و او را به سبب قساوت و بي رحمي لعنت نموديم و دومي را به جهت صفت فكر و تملك نفس و برازندگي فهم و اراده كه مميز حق و باطل شد و اين صفات را ما دوست داريم و در او به حد كمال بروز داشته او را دوست داريم و در مقابل قبرش مي رويم عرض سلام و ارادت نموده خضوع و خشوع و اضهار ادب مي نمائيم.

اين دايره را بزرگ كنيد بشر در اولين مرحله حس و ادراك خدا را نمي شناسد همين قدر مي داند كه او به اختيار خود نيامده و به ميل خود نخواهد رفت بلكه در حيطه قدرت ديگري است تا كم كم پدر و مادر و آموزگار نام خدا را بر زبان او جاري مي كنند و مظاهر خلقت و قدرت حق را براي او بيان مي كنند و نشان مي دهند تا آنجا كه جز خدا كسي را نمي شناسد چون در رشد عقلي رسيد و حركت فكري پيدا كرد و توانست مطالب را تجزيه و تحليل كند خودش بيشتر به خدا نزديك مي شود و به او علاقمند مي گردد و هر قدر بهتر و بيشتر خدا را بشناسد بهتر عبادت او مي كند و از صميم قلب اطاعت حق مي نمايد.

پس عبادت و اطاعت يك نسبت مستقيم با علم و دانش دارد اكنون كه بخواهيم ميزان عبادت ائمه طاهرين را از جهت خلوص ارادت و حضور قلب و كمال ايمان بدست آوريم بايد به مرتبه علم اليقين آنها مراجعه كنيم ببينيم كه چون سطح علم و دانش امام عموما برتر و بالاتر از سطح فكر و دانش بشر است يقينا عبادت و اطاعت آنها نيز متناسب علم و اطلاع و معرفت آنها بوده است و چون ما در مراتب علم ائمه معصومين اثبات كرديم كه آنها از سر چشمه علوم غيبي سيراب شده و به تمام مراتب علمي از دين و دنيا واقف هستند عبادت و اطاعت آنها هم به همان نسبت بود كه خاضع و خاشع بودند و لذا درباره عبادت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم كه عقل كل و اشرف رسل بود ديديم با چه حالي در ظرف 15 سال در غار حرا با علف كوهستان اكتفا نموده بندگي و عبادت مي كرد و اميرالمؤمنين علي عليه السلام با آن قدرت علمي آن گونه عبادت



[ صفحه 47]



كرد كه پيكان از پاي او كشيدند و توجهي نكرد - همچنين فاطمه زهرا و امام حسن مجتبي و امام حسين سيدالشهداء و بارزتر از آنها سيدالساجدين و زين العابدين بود كه 35 سال شبها به نماز و روزها به روزه مشغول بود - و امام محمدباقر عليه السلام نيز وارث همان علوم بود و در عبادت همان گونه قيام و اقدام مي كرد كه اجدادش به عبادت برمي خاستند.

ديديم كه امام محمدباقر عليه السلام چون چشمش به كعبه مي افتاد رنگش تغيير مي كرد و اشكش جاري مي شد و در كمال خضوع و خشوع سر به عبادت و اطاعت فرود مي آورد.

روايت كرده اند كه در نيمه هاي شب به نماز و تضرع و زاري مي پرداخت مي گفت ربنا امرتني فلم اأتمر و نهيتني فلم انزجر فها انا عبدك بين يديك مقر لا اعتذر و در تعليمات خود مي فرمود ما من عبادة افضل من عفة بطن او فرج و ما من شي ء احب الي الله من ان يسأل و لا يدفع القضاء الا الدعا فان اسرع الخير ثوابا البر و اسرع الشر عقوبة البغي

فرمود عبادتي افضل از حفظ شكم و فرج نيست و هيچ چيز آن قدر نزد خداوند محبوب نيست كه سائلي از او چيزي بخواهد كه دعا و مسئلت بهترين نمونه عبادت و اطاعت و بندگي است

او هميشه در ساحت كبريائي حق با خضوع و خشيت عرض بندگي و خلوص نيت ابراز مي كرد و هميشه به نماز و دعا و روزه مي گذرانيد.