بازگشت

نكته


اين جا نكته اي به نظر رسيد كه بايد نگفته نگذريم و آن اين است كه عبادت صرف نماز و روزه نيست بلكه اطاعت امر است كه حداقل واجب و فريضه با حضور قلب ادا شود و بقيه در راه سعادت و نيكبختي جامعه صرف شود كه افراد اجتماع هم به همين روش فضيلت تربيت شوند - مثلا اگر مردي عالم و دانشمند محققي فقيه و مشعلدار هدايت صرف وقت نمايد تا از راه علم و دانش چراغي پيش پاي راه مردم برافروزد و در پيشگاه خداوند بيشتر ارج و ارزش دارد تا كه با توانائي اين قدرت علمي به كار عبادت خود بپردازد و لذا اين همه اخبار در فضيلت نشر علم و تعليم و تعلم وارد شده و دو ركعت نماز مرد عالم و عارف بهتر از يكسال تا شصت سال عبادت جاهل شناخته شده است و سعدي همين حقيقت را به نظم آورده كه



عبادت به جز خدمت خلق نيست

به تسبيح و سجاده و دلق نيست



از شيخ مفيد و شيخ طوسي نقل مي كنند كه در حريم مقدس علوي در نجف اشرف بوده به تأليف و تصنيف كتب خود اشتغال داشت و هفته يكبار بيشتر حرم مشرف نمي شد از او پرسيدند چرا هر شب حرم مشرف نمي شوي فرمود مي دانم ثواب اين كار يعني تأليف و تصنيف كتب احاديث و اخبار و تفسير آيات و غيره ثوابش بيشتر و اهميتش بالاتر از زيارت است و لذا از همين منزل كه نشسته ام عرض سلام مي كنم و بقيه وقت را صرف تعليمات ائمه مي كنم - البته شكي نيست كه هدايت و تنوير افكار عمومي مسلمين مهمتر از نماز و روزه مستحبي است بايد مرد حكيم فقيه دانشمند واجبات را بپردازد و بقيه وقت را صرف خدمت به عالم بشريت از راه نشر علم و فضيلت نمايد.



[ صفحه 49]



درباره امام عليه السلام چون آنها عالم بما كان و ما يكون و ما هو كائن الي يوم القيمه مي باشند بهتر مقتضيات را تشخيص مي دهند امام سجاد عليه السلام كه مواجه با آن حوادث انقلابي بود مقتضي وقت را چنان دانست كه خود طريق عبادت و بندگي را به مردم تعليم كند زيرا سيل شهوات و تبليغات سوء بني اميه مردم را از اين فضيلت دور ساخته بود و لذا امام سجاد عليه السلام خود مدت امامت را به عبادت پرداخت و در خلال عبادت همان تعليمات عاليه را كه شامل تمام دوره علم و حكمت و فقه و فلسفه است به نام صحيفه سجاديه بيان فرمود امام محمدباقر عليه السلام به مقتضاي عصر خود كه انقلاب سياست و تحول تغيير سلطنت بود از موقع استفاده كرده مردمي را كه اذهان و افكارشان در عصر پدرش مهياي توجه به علم و فضيلت گرديده بود به يك روش پرورش مهذب علمي و يك حركت فكري واداشت و از آغاز تا انجام اصول دين به مردم تعليم فرمود انقلاب تحول سياست هم كمك كرد كه مردم دانش پژوه و معارف پرور به مدينه مي آمدند يا در شام امام محمدباقر را ديده بودند و خاندان سيدالشهداء را به علم و فضيلت رسما شناختند در مقام برآمدند كه از اين جوان هاشمي مشهور به علم و دانش استفاده كنند و لذا علاوه بر اصول و فروع فقه اسلام شروع به درس علوم و معارف بشري گرديد و در مطالب علمي و فلسفي و طبي و تشريح و رياضي و طبيعي و غيره مي آمدند مسائلي مي پرسيدند و امام محمدباقر عليه السلام آنها را سيراب علم و دانش مي فرمود به اوطان و بلدان خود بر مي گشتند نقل علم و فضيلت مي كردند آنگاه دسته دسته دانشمندان به مدينه براي كسب علم و اطلاعي مسافرت مي كردند - قريب بيست سال مقتضي موجود مانع مفقود بود نهضت علمي مردم مسلمان شروع شد و كليه طبقات منورالفكر كشورهاي اسلام كه بارزترين پايتخت ها در آن عصر مكه - مدينه - كوفه - بود براي كسب فيض از حضور امام محمدباقر عليه السلام به مدينه جمع مي شدند تا از خرمن فضايل علمي امام پنجم استفاده نمايند - و ما در اين كتاب مباحثي را كه اين امام مورد بحث قرار داده اند و از زمان اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عليه السلام از سال چهلم هجري تا آن عصر كه قريب سه ربع قرن مي شود مسكوت مانده بود و اگر هم يكي دو نفر يا چند نفر از آن مسائل علمي مي پرسيدند به اجمال و ايما و اشاره پاسخ داده مي شد در عصر حضرت باقرالعلوم كاملا مسائل علمي از هم تفكيك و تجزيه شد علوم و معارف اسلامي طبقه بندي گرديد آغاز و انجام هر علم كاملا مرتب و منظم و تدريس آن روي مباني علمي تشريح مي گرديد و ورود و خروج از هر موضوع علمي كاملا



[ صفحه 50]



سحرآميز و عالمانه بود كه حتي امروز هم چشمها را خيره مي سازد و عقلها مات و مبهوت مي گردد مثلا در تشريح بدن و آلات تناسلي و تولد و تكون جنين تا برسد به بداء كه آخرين سير كمالي معنوي بشري است درس داده كه عقلها حيران است و از آغاز تا انجام مطلبي را به زبان علمي ساده تشريح فرموده كه هر كس مي تواند بر قدرت علمي آن حضرت واقف گردد و امروز هم كه سيزده قرن از آن عصر مي گذرد با همه آن قدرتي كه طب و تشريح پيدا كرده بيش از آنچه امام محمدباقر عليه السلام فرموده نتوانسته اند بفهمند - چنانچه به جاي خود نقل خواهيم كرد و همچنين درباره رياضيات و فلكيات و زمين شناسي و گياه شناسي و روان شناسي و غيره مكتبي گشوده است كه تا دودمان قيامت كهنه و مندرس نخواهد شد زيرا برتر و بالاتر از سطح علمي و فكري بشر است.

قال (ع) و الله لموت عالم احب الي ابليس من موت سبعين عابد فرمود مردن يك عالم فقيه در نزد شيطان بهتر از مردن هفتاد عابد است زيرا عابد تنها گليم خود را از آب بيرون مي آورد و عالم جامعه بلكه جوامعي را از هلاكت و جهالت و ضلالت نجات مي بخشد



گفتم ميان عابد و عالم چه فرق بود

تا برگزيدي از آن اين طريق را



گفت آن گليم خويش برون مي كشد ز آب

وين سعي مي كند كه بگيرد غريق را



و ما در فصول آينده در كلمات امام عليه السلام خواهيم ديد چقدر در تحصيل علم و عظمت عالم و مقام متعلم تأييد و تأكيد و توصيه فرموده است.