بازگشت

جود و سخاوت


امام محمدباقر مي نويسند با آنكه عيالبار و كثيرالنفقه بود خاندان قريش و بني هاشم و بنوطالب و علويين و عموزادگان و غيره كه از حق آسماني خود در حكومت جابرانه خلفا محروم شده بودند و حقوق آنها ادا نمي شد به اضافه كه صدقات پيغمبر و اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا سلام الله عليهم را غصب مي كردند نمي دادند اداره امور معيشت همه هاشميين و علويين با حضرت باقرالعلوم بود معذلك با اين حال در جود و سخاوت هر چه داشت بين اقوام خود تقسيم و توزيع مي كرد و هر كس شرفياب مي شد كه عرض حاجتي كند او را به هر مقدار موجودي بود راضي و مقضي المرام نموده به وطن مي فرستاد.

به روايت شيخ مفيد و غيره مردي آمد شكايت از وضع زندگي خود كرد حضرت فرمود برادران ايماني به تو كمك نكرده اند گفت عرض حاجت به آنها نكردم فرمود بد برادراني بودند كه از حال تو غافل مانده اند و از عسرت تو بي خبرند بايد برادر ايماني از حال فقر و غناي برادر آگاه باشد

در حال غني او را رعايت كند و در حال فقر حمايت و دستگيري نمايد - آنگاه فرمود موجودي هر چه هست بياوريد يك كيسه كه هفتصد درهم داشت به او داد فرمود آن را صرف مخارج اوليه كن و باز نزد ما بيا بلكه بتوانيم به تو احساني درخور حاجت تو بكنيم.

عبدالله زبير نقل مي كند كه محمد بن علي نفقات و صلات و لباسها حمل مي كرد شبانه درب خانه مردم و اقوام و عشيره خود مي برد و ابونعيم نخعي نقل مي كند مكرر شد كه به ما جايزه پانصد درهم و ششصد درهم عطا فرموده است و تا هزار درهم به هر نيكوكاري صله و جايزه مي داد شافعي و جنابذي و حافظ عبدالعزيز و بسياري ديگر نقل مي كنند كه هر كس وارد منزل امام محمدباقر عليه السلام مي شد خارج نمي گرديد تا او را اطعام كند و لباس نو و پاكيزه بپوشاند و به او درهم و دينار ببخشد سلمي گفت يابن رسول الله شما كه با اين همه عيالمندي اين همه صله و جايزه و اكرام و انعام و اطعام مي فرمائي سخت مي گذرد فرمود اي



[ صفحه 53]



سلمي بهترين كار دنيا اين است كه انسان مال دنيا را هر چه دارد بين برادران و دوستان خود هديه كند امام محمدباقر به سبب كثرت اولاد هاشميين و كساني كه در مدينه بودند و بايد معيشت آنها را سيد قوم اداره كند منتظر بودند كه حضرت امام محمدباقر عليه السلام به آنها كمك نمايد خاصه كه پدرش سيدالساجدين امر اعاشه صد خانواده را در مدينه اداره مي كرد بدون آنكه كسي بداند اين قوت و غذا از كجا مي آيد و حتي يكي از آنها كه از اقوام امام بود گستاخي كرد كه چرا امام زين العابدين به او چيزي از صدقات نمي دهد و امام عليه السلام او را پاسخي ملايم داد و شبانه مقداري خوراك براي او با وجهي نقد فرستاد به طوري كه نفهميد از كجا بود - امام محمدباقر عليه السلام بدين معني عيالبار بود كه براي بيش از صد خانواده را اداره كند و در عين حال صدقات و موقوفات اختصاصي پدران و جدش را غصب كرده بودند و چون خبر امر تنگدستي امام پنجم به عمرو بن عبدالعزيز رسيد فدك را به آن حضرت واگذاشت تا در محل خودش صرف نمايد خاصه كه زمان امام محمدباقر عليه السلام يك قحطي عظيمي شد كه مردم زيادي از دنيا رفتند و از گرسنگي به ستوه آمده از عمر بن عبدالعزيز خواستند كه مال خدا را به جايش صرف كند و همين تقاضاي عمومي باعث شد كه فدك را به امام پنجم برگردانيد