بازگشت

لقب باقر العلوم


يا جابر لعلك تبقي حتي تلقي رجلا من ولدي يقال له محمد بن علي بن الحسين يهب الله له النور و الحكمة فاقرأ مني السلام

اي جابر شايد خداوند تو را باقي بدارد تا يكي از فرزندان مرا ملاقات كني كه نامش محمد فرزند علي بن الحسين است و آن كسي است كه خداوند نور علم و حكمت را به او بخشيده و باقر شكافنده علوم است سلام مرا به او برسان

انك ستدرك رجلا مني اسمه اسمي و شمائله شمائلي يبقر العلم بقرا

در روايت ديگر اين است شايد تو مردي را از اولاد من درك كني كه نامش نام من و صورت و سيرتش چون صورت و سيرت من است او علم را مي شكافد شكافتني.

احمد بن عيسي روايت مي كند كه جابر بن عبدالله انصاري عمامه سياه بر سر بسته در مسجد پيغمبر مي نشست و مي گفت يا باقر يا باقر گفتند اي جابر باقر كيست ما باقري را نمي شناسيم گفت به خدا سوگند بيهوده سخن نمي گويم پيغمبر به من وعده فرمود كسي خواهد آمد از اولاد او به نام و شمايل او كه علم و دانش را از هم تجزيه و تحليل مي كند و از هم مي شكافد تا يك روز محمد بن علي بن الحسين را در مسجد پيغمبر ديدم گفتم جدت رسول خدا وارث علوم انبياء بود فرمود آري ميراث علوم تمام انبياء نزد جدم بود و او به كليه علوم اولين و آخرين واقف بود گفتم شما هم وارث پيغمبر هستيد همه علوم را مي دانيد فرمود ما هم به عنايت رباني و به اذن حق به تمام علوم واقفيم - ابوبصير كه چشمش كم ديد و مكفوف البصر بود گفت شرفياب شدم عرض كردم اگر به تمام علوم انبياء واردي دست به چشم من بگذار دست به چشمم گذاشت و ديدگان من بينا شد.

فرمود اي ابوبصير ما خازن علم الهي هستيم و والي امر حق مي باشيم خداوند اسلام را به ما گشوده و به ما ختم مي فرمايد - فرمود به آن خدائي كه نبات را از دانه شكافته و آدمي را آفريده علم و دانش را هم به ما عنايت فرموده و جز به ما آن علم را به كسي نداده است و چون سخن ما دشوار است مردم آن را آسان فهم نمي كنند و به زودي درك نمي نمايند فرمود به خدا سوگند ما خازنان خدائيم در آسمان و زمين نه گنجور زر و سيم بلكه خازنان علم و دانش.



[ صفحه 66]



شيخ مفيد مي نويسد محمد بن علي بن الحسين عليه السلام در علم دين و سنن و علم قرآن و سير و فنون ادب از تمام مردم عصر برتر و بالاتر بود

روايت مي كنند كه اعلم و اتقي مردم محمد بن علي باقر العلوم بود كه از اصحاب و تابعين و اجداد و بني هاشم روايت نموده و در علوم و اخبار و حديث و تفسير نظير و شبيهي نداشته است و لذا مالك بن اعين جهني در قصيده خود كه در مدح امام محمدباقر عليه السلام انشاد نموده مي گويد:



اذا طلب الناس القرآن

كان القريش عليه عيالا



و ان قام ابن بنت النبي

تلقت يداه فروعا طوالا



نجوم تهلك للمدلجين

جبال تورث علما وجالا



و قرطبي در مدح آن حضرت گفته:



يا باقر العلم لاهل التقي

و خير من لبي علي الاجيل



حضرت امام محمدباقر عليه السلام مجدد قرن اول هجري است يعني صد سال از طلوع اسلام گذشت كه دولت مستبده ظالمانه اموي مردم مسلمان را در مدت هشتاد سال حكومت ستمكارانه از راه حق و حقيقت منحرف ساخته بودند و مردم به كلي از دين و فضيلت بي خبر گرديده سنن ديني و ادب و آداب و علوم مذهبي و طريق تكامل و سعي در راه كسب علم و دانش به كلي محو و متروك گرديده مردم در اشتباه و خطا و لغزش مانده كسي هم نبوده كه مسلمين را به روش تكامل رهبري نمايد و لذا در مدت تغيير خلافت يك فرصت خوبي بدست امام محمدباقر عليه السلام آمد كه در حقيقت تمام علوم و معارف اسلام كه از اوايل قرن دوم با يك حركت فكري و نهضت علمي جنبشي ايجاد فرمود كه هنوز ادامه دارد.

برنامه فرهنگي حضرت باقرالعلوم و تعليم سبك فراگرفتن علم و دانش و روش مدارج كمالي دانش و بينش بدون هيچ شكي از اين امام باقي مانده و آغاز معارف اسلام در حقيقت پس از تحولات خونين حكومت بني اميه آغاز گرديد و علوم اسلامي از تفسير - لغت - ادبيات حديث - اصول - فقه - فقه اهل بيت - معاني - بيان - عروض - قافيه - شعر و ادب - نجوم - هيئت - اعداد - حساب و هندسه - علوم طبيعي از جماد و جواهرشناسي - گياه شناسي - حيوان شناسي - از همه مهمتر علم النفس و معرفت الروح و روانشناسي و تكامل نفس ناطقه به وسيله اجراي احكام شرعيه و وقوف كامل به فقه اماميه همه از آثار و بركات حضرت امام محمدباقر (ع) بود.



[ صفحه 67]



اينكه پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم اين امام را به باقرالعلوم و شكافنده علم و دانش لقب عنايت فرمود بدين جهت است كه چون بني اميه مدت هشتاد سال مردم را در جهالت و انحراف نگاه داشتند امام محمدباقر عليه السلام پرتوي درخشان از علم و نور در آسمان بشريت پرتوافكن فرمود كه هنوز جهان به نور علم و دانش او منور است.

افتتاح مكتب علم و دانش و تعليم و ياد دادن سبك فراگرفتن علم و آغاز و طي مراحل ادوار مختلف علم و آماده و مهيا ساختن استعدادها و ترتيب دادن مدارج و مراتب علوم از نظر هضم و تحليل عقلي و تشويق و ترغيب افكار و انديشه هاي مستعد و لايق و به اصطلاح امروز درس كلاسيك و طبقه بندي نمودن علوم در قالب احاديث و اخبار و تفسير و تأويل از علوم نقلي و ساده و لغت و نحو و صرف و بيان و معاني شروع فرمود تا به علوم فلكي و عقلي و بيان نكات حساس و دقايق و لطايف معاني رقيقه را تعليم فرمود

و عجيب تر اين است كه حضرت امام محمدباقر عليه السلام را در مكتب عبدالله صباح بردند كه جابر بن عبدالله انصاري و ابوخالد كابلي و جابر جعفي و چند نقر ديگر از صحابه حاضر بودند عبدالله صباح به محمد بن علي كه در سن پنج سالگي بود گفت بگو الف پاسخ داد الف گفت بگو ب اين امام فرمود تا معني الف را نگوئي ب را نمي گويم عبدالله صباح گفت بيش از اين نمي دانم آنگاه اين امام در سن پنج سالگي بابي از علوم حروف و اعداد گشود و يك نوع ابجدي تعليم فرمود كه همه براي اثبات توحيد و ولايت مطلقه و نبوت و امامت و تطبيق با خاندان عصمت و طهارت در 14 معصوم بود بيان فرمود كه در ميان 14 چهارده نوع ابجدي كه در دست است اين نوع ابجد و يا نوع تقسيم حروف وجود ندارد و در اين باب رساله ي نوشته شده كه در آلمان چاپ شده است و از قدرت و نيروي علم امامي از اين كتاب مي توان استفاده نمود كه تا چه پايه در علوم حروف و اعداد و ارقام و علوم غريبه و طلسمات و غيره تعليمات عاليه اي داده است [1] .



[ صفحه 68]




پاورقي

[1] اين كتاب به نام روح الكتاب - سبع الظهورات - دعاء خانيه - ام الكتاب ناميده شده كه در سال 1296 قمري به قلم سيد الفت شاه هندي به خط نستعليق عالي نوشته شده و در آلمان با يك شروح و توضيحاتي كه به زبان انگليسي و آلماني داده شده طبع گرديده است و نسخه آن متعلق به آقاي شيخ الاسلام كوفي مقيم حشمتيه تهران مي باشد.