بازگشت

علم مفيد




علم گر بر دل زند ياري شود

علم گر بر تن زند ماري شود



تيغ دادن بر كف زنگي مست

به كه افتد علم ناكس را بدست



علم كز تو ترا نه بستاند

جهل از آن علم به بود بسيار



علم باكار سودمند بود

علم بيكار پاي بند بود



حلم بايد نخست پس علمت

برخور از علم خوانده با حلمت



علم بي حلم خاك كوي بود

علم با حلم خال روي بود



علم سوي دراله برد

نه سوي مال و نفس و جاه برد



جاهل از علم جاه جويد و سود

مرد آجل به عاجل آرد رود



علم كز بهر راغ و باغ بود

همچو مردردرا چراغ بود



علم گر بهر جسمت آموزي

حاصلش رنج دان و بدروزي



زانكه جان آفرين چو جان نبود

علم خوان همچو علم دان نبود [1] .





[ صفحه 95]





نز پي كار داشت علم ابليس

داشت بهر تكبر و تلبيس



قدر دين تو دير به داند

كه دهد عشوه دينت بستاند



تو ز ابليس كمتري ايخر

زانكه تو دين فروش و او دين خر



آن كسي از خداي برنخورد

كه حديث و حدث يكي شمرد



علم در مزبله فرو نايد

كه قدم باحدث نكونايد




پاورقي

[1] به نقل بستان السياحه از منية المريدين شيخ زين الدين ص 35.