بازگشت

اهميت هدايت و ارشاد بشر


رهانيدن يك گمراه نادان از ضلالت بزرگترين خدمتي است كه به بشر مي توان كرد و تنوير افكار و هدايت و ارشاد بني نوع مقدس ترين وظيفه است.

و پيغمبران و ائمه اطهار هميشه بشر را به همين نظر به مهام امور علم و دانش ارائه طريق مي كردند و سر حلقه دانش و بينش را به دست او مي سپردند و سرچشمه علم و فضيلت را راهنمائي مي كردند تا خودشان با حركت فكري به كمال خود برسند.

علامه مجلسي در بحارالانوار از حضرت امام محمدباقر عليه السلام روايت كرده كه يكي از اصحاب از امام عليه السلام پرسيد آيا رهانيدن اسيري مؤمن از دوستان خود را از چنگ يك ناصبي كه گمراه كننده امت بهتر است يا رهانيدن اسيري را از چنگ كفار مردم روم.

امام محمدباقر عليه السلام فرمود «اخبرني انت عمن رأي رجلا من خيار المؤمنين يغرق و عصفورة تغرق لا يقدر علي تخليصهما بايهما اشتغل فاته الاخر ايهما افضل ان يخلصه»

تو اول بگو بدانم اگر مردي از نيكان در گرداب غرق شده باشد و گنجشكي هم در حالت غرق باشد و بخواهد هر دو را نجات دهد اما در يك لحظه نتواند هر دو را نجات دهد آيا كدام يك را بايد زودتر نجات داد آيا نجات آن مرد افضل است يا نجات كنجشك؟ آنگاه خود امام فرمود «قال عليه السلام فبعد ما سئلت في الفضل اكثر من بعد ما بين هذين ان ذلك يوفر عليه دينه و مبين ربه و ينقذه من نيرانها و هذا المظلوم الي جنانها بصير» فرمود بعد و دوري و فاصله اين دو كه پرسيدي از دره عميق مابين اين دو يعني فضيلت نجات دادن اسيري مؤمن را از چنگ ناصبي بدنفسي كه مي خواهد اغوا كند و به ضلالت بيندازد و آخرتش را تباه سازد با آنكه به دست كفار مردم اسير گردد - نجات اولي نجات از دين و آبرو و حفظ آخرت و



[ صفحه 104]



رستگاري است و نجات دومي نجات از مال و جان تنهاست چه ناصبي دشمن مال و جان و دين و فضيلت است - كافر دشمن فقط جان و مال است فرمود نجات كسي كه روحش اسير نابخردي و ضلالت است افضل است از كسي كه جسمش اسير دشمن است يا مالش مورد طمع است اگرچه هر دو فاني اند فناي روح باعظمت تر از فناي جسم است - هدايت و ارشاد يك نفر موجب زنده داشتن يك اجتماع است زيرا يك فرد وقتي روحا زنده و جاودان گرديد خاندان و قوم و قبيله او زنده و جاودان خواهند ماند و معني احياي نفس كه زنده داشتن ناس است همين است.

قال (ع) من علم باب الهدي فله مثل اجر من عمل به و لا ينقص اولئك من اجورهم شيئا و من علم باب ضلال كان عليه مثل من عمل به و لا ينقص اولئك من اوزادهم شيئا

فرمود هر كس راه دانش و هدايت را به مردم بياموزد پاداش وي به اندازه ثوابي است كه خداوند به تمام اشخاصي كه بدان عمل مي كنند مي دهد و از ثواب آنها هم كاسته نمي شود.

و هر كس وسيله گمراهي مردم گردد و راه ضلالت و انحطاط اخلاقي به خلق نشان دهد كيفرش به اندازه عذاب مردمي است كه بدان روش عمل مي كنند و از عقوبت آن بدكاران هم چيزي كاسته نمي شود.

قال (ع) لا يكون العبد عالما حتي لا يكون حامدا لمن فوقه و لا محقرا لمن دونه

بنده اي دانشمند نمي شود مگر آنكه سپاسگزار استاد خود گردد و او را بزرگ شمرد و زير دست را هم كوچك و دون نگيرد [1] .

شكي نيست كه شكر داشتن علم. افاضه و افاده علمي است كه بايد عالم به ديگران بياموزد عالم وقتي ديگري را ارشاد كرد شكر نعمت نمود چه برافروختن يك چراغ فروزان از علم و دانش پيش پاي كسي زنده و جاودان داشتن آن كس و آن راه است هر كس از اين راه به كمال مطلوب برسد خداوند به شكرانه آن ثوابي بر مرشد و مهدي مي دهد ارشاد و هدايت خلق و تنوير افكار عمومي مردم بالاترين خدمت است در كليه فنون و صرف و خدمات اجتماعي بشر هيچ خدمتي به درجه ارشاد و هدايت اهميت ندارد - زيرا اين خدمت زنده داشتن نفوس بشري و تربيت آنها به راه راست است واي اگر كه اين رهبري به ظلمات جهالت و قيد ضلالت باشد آن وقت ضامن تمام معاصي مرتكب مهتدي است بايد مهدي و مرشد از خدا بخواهد



[ صفحه 105]



كه خلق را به كمال فضيلت آسماني هدايت نمايد و به راهي كه پيغمبران بر آن مبعوث شده اند رهبري كند.


پاورقي

[1] بحارالانوار - مكتب اسلام تأليف نگارنده.