بازگشت

منبع علم اهل ذكر هستند


از ظاهر و باطن و تفسير و تأويل قرآن مجيد استنباط شده كه قرآن به نام ذكر ناميده شده است و چندين مورد به كلمه ذكر مراد قرآن بوده يكي اين آيه است كه فاسئلو اهل الذكر ان كنتم لا تعلمون هر چه را نمي دانيد و در آن شك يا جهل داريد از اهل ذكر بپرسيد و اهل ذكر در تفسير به وجود ائمه تعبير شده آنها اهل ذكر هستند زيرا قرآن و ذكر حق در خاندان آنها نازل شده و حضرت امام محمدباقر عليه السلام فرمود پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرموده است ذكر من هستم و اهل ذكر ائمه و اهل بيت من هستند قال رسول الله (ص) الذكر انا و الائمه عليهم السلام اهل الذكر و اضافه فرمود در اين آيه و انه لذكر لك و لقومك و سوف تسئلون فرمود نحن قومه و نحن المسئولون كه مراد به قوم او و مسئول ما هستيم كه ذكر اعم از اينكه قرآن باشد يا شخص پيغمبر باشد اهل او و مائيم كه منبع علوم و وارث آن هستيم و هر كس بخواهد علمي فراگيرد كه صحيح و درست باشد بايد از ائمه دين كه اهل بيت سيد المرسلين هستند برسند تا به حقيقت علم برسد

ابوبكر حضرمي گفت در خدمت امام محمدباقر عليه السلام بودم كه برادر كميت شاعر وارد شد عرض كرد فدايت شوم هفتاد مسئله حاضر كرده كه از محضر شما استفاده كنم و اكنون همه آنها فراموش شده جز يك مسئله و آن اين آيه است كه فاسئلوا اهل الذكر ان كنتم لا تعملون مراد از اهل ذكر كيست؟! فرمود اهل ذكر ما هستيم

و محمد بن مسلم از اين امام روايت كرده كه فرموده ان من عندنا يزعمون ان قول الله عزوجل فاسئلوا اهل الذكر ان كنتم لا تعملون انهم اليهود و النصاري برخي گمان مي كنند كه مراد يهود و نصاري هستند و اگر اين توهم غلط باشد بايد شما مسلمين به دين آنها وارد شويد چه آنها شما را به دين خودشان دعوت مي كنند آنگاه دست بر سينه مبارك خود نهاد فرمود نحن اهل الذكر و نحن المسئولون ما اهل ذكر و ما مسئوليم بديهي است علل و اسباب نزول وحي را مي دانند و مسئوليت راهنمائي و رهبري خلق به عهده آنهاست و تا علمي آسماني نداشته باشند مسئوليت قبول نمي كنند و دعوي علم و اعلان اعلميت نخواهند كرد. جابر از حضرت امام محمدباقر عليه السلام روايت مي كند كه در تفسير آيه «هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون انما يتذكر اولوالالباب» فرمود برتري دانا بر نادان به علم و عقل است و خردمندان علماء ما هستيم نحن الذين يعلمون و عدونا الذين لا يعلمون و شيعتنا اولوالالباب فرمود ما هستيم آنانكه به همه چيز دانا هستند و اولوالالباب خردمندان شيعيان ما مي باشند



[ صفحه 110]



بريد بن معاويه از حضرت امام محمدباقر روايت كرده كه در تفسير آيه «و ما يعلم تأويله الا الله و الراسخون في العلم» فرمود راسخين در علم ما هستيم و پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم فرموده

افضل الراسخين في العلم قد علمه الله عزوجل جميع ما انزل عليه من التنزيل و التأويل و ما كان الله لينزل عليه شيئا تأويله و اوصيائه من بعده يعلمونه كله و الذين لا يعلمون تأويله اذا قال العالم فيهم بعلم فاجابه الله بقول يقولون امنا به كل من عند ربنا فرموده پيغمبر خدا از راسخين افضل تر از همه خلق است و به تمام آنچه نازل شده داناتر است و خداوند عالم بر او چيزي را مكتوم نفرموده و از علل و اسباب نزول وحي او را خبر داده و اوصياي او به تمامي آيات و علل و نزول وحي وارث او هستند و بر تأويل و تفسير دانا هستند و اگر از آنها سئوال شود راسخ در علم كيست مي گويند ايمان آورديم به تمام آنچه از جانب حق نازل شده و به آيات قرآن از خاص و عام و محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ آگاهيم

آري ائمه اطهار راسخين در علم هستند و به تأويلات و معاني قرآن دانا مي باشند - ابوبصير از حضرت ابي جعفر روايت كرده كه در تفسير آيه شريفه «بل هو آيات بينات في صدور الذين اوتوا العلم» فرمود مراد كساني هستند كه علم را از سرچشمه علوم غيبي و از منبع شديدالقوي اخذ كرده و افاضه اشراقيه الهيه است در سينه آنها آنگاه به سينه خود اشاره كرده فرمود مراد سينه هاي ما مي باشد.

ابوبصير از حضرت ابي جعفر عليه السلام روايت كرده كه اين آيات مباركات را پس از اين بيان تلاوت فرمود بل هو آيات بينات في صدور الذين اوتوا العلم يعني آيات باهره الهي در سينه كساني است كه خداوند به آنها نور علم و دانش افاضه فرموده و خانه دلشان را به نور علم روشن ساخته است سپس فرمود اما و الله يا بامحمد ما قال بين دفتي المصحف سوگند به خداي تعالي اي ابومحمد «كنيه ديگر ابوبصير است» تمام قرآن مجيد در گنجينه صدور و سينه ايشان است يعني تمام معاني قرآن در دل ما مي باشد.

ابوبصير مي گويد عرض كردم يابن رسول الله ايشان كيانند؟ قال من عسي ان يكونو غيرنا يعني مگر غير از ما كسي خواهد بود كه به اين فضيلت علمي تربيت شده باشد.

محمد بن مسلم شاگرد ديگر امام محمدباقر عليه السلام از استادش روايت مي كند كه فرمود «نزل جبرئيل علي محمد صلي الله عليه و آله و سلم برمانتين من الجنة فلقيه علي عليه السلام فقال ما هاتان الرمانتان اللتان في يدك فقال اما هذه فالنبوة ليس لك فيها نصيب و اما هذه فالعلم ثم فلقها رسول الله



[ صفحه 111]



بنصفين فاعطاه نصفها و اخذ رسول الله نصفها ثم قال انت شريكي فيه و انا شريكك فيه قال فلم يعلم و الله رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم حرفا مما علمه الله عزوجل الا و قد علمه عليا ثم انتهي العلم الينا ثم وضع يده علي صدره»

يعني جبرئيل بر پيغمبر نازل شد و دو انار در دست داشت كه از بهشت آورده بود اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب حاضر بوده او را ملاقات كرد پرسيد اين دو انار چيست و براي كيست كه در دست گرفته جبرئيل گفت اما اين يك نبوت كه تو در آن شريك نيستي ولي اين ديگر را تو شريك آن مي باشي آنگاه پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم انار را گرفته نصف كرد و نصف آن را خود و نصف ديگر را به علي داد سپس فرمود يا علي اين علم است كه تو شريك آن هستي و من شريك تو مي باشم يعني علم بين من و تو مشترك است

حضرت امام محمدباقر عليه السلام اضافه فرمود كه سوگند به خدا علمي نيست كه پيغمبر بداند و حرف به حرف به علي بن ابيطالب تعليم نكرده باشد و علي عليه السلام تمام علوم پيغمبر را مي دانست تا علم به نهايت رسيد و به حكم وراثت تمام علوم علوي به ما رسيده است و آنگاه دست بر سينه خود نهاد فرمود در اين مخزن محفوظ است