بازگشت

استدلال امام محمدباقر در كتمان علم


علم و دانش براي آموختن و تعليم نمودن است و شكرانه دانستن ياد دادن به ديگران است ولي اين علم مقدماتي و حد لزوم دانستن و نوشتن و خواندن است اما از مرحله بدوي و ابتدائي كه گذشت به حد متوسطه يا انتهاي علم كه مي رسد بايد استاد و معلم ظرفيت و استعداد و لياقت شاگرد را در نظر بگيرد اگر درخور حفظ و نقل علم و حل و هضم آن هست بياموزد و گرنه به حداقل قناعت كند و دليل بر اين سخن سنن اجتماعي است كه خردمندان اساتيد علمي و فني اگر شاگردي را لايق ندانند به او تعليم نمي كنند.

در اصول كافي از يحيي حلبي از پدرش روايت مي كند كه گفت در حضور امام محمدباقر عليه السلام بودم مردي شرفياب شد عرض كرد يابن رسول الله حسن بصري گفته رسول خدا (ص) فرموده است من كتم علما جاء يوم القيمة ملجما بلجام من النار يعني هر كس علمي و دانشي را مكتوم و پوشيده دارد روز قيامت با لگامي از آتش وارد صحراي محشر مي گردد.

حضرت ابي جعفر عليه السلام فرمود كذب ويحة فاين قول الله و قال رجل من آل فرعون



[ صفحه 136]



يكتم ايمانه اتقتلون رجلا ان يقول ربي الله يعني حسن بصري دروغ مي گويد چه اين سخن با كلام الله مجيد تناقض دارد زيرا خداي تعالي مي فرمايد.

- گفت مردي از آل فرعون كه ايمان خويش را پوشيده مي داشت آيا بكشيد مردي را كه مي گفت پروردگار من خداوند معبود است و كتمان علم به مقتضاي مصالح زمان و مكان است.

آنگاه فرمود فقال (ع) ليذهبوا حيث شاءوا اما و الله لا يجدون العلم الا هيهنا

فرمود به خدا سوگند هر كجا بروند جز اين نقطه علم را نخواهند يافت زيرا خداوند علم را به آل محمد عطا فرموده است و دانش و بينش نزد آنهاست و هر وقت مصلحت بدانند و ظرفيت طرف را بشناسند به او مي آموزند و هر كجا صلاح نباشد كتمان مي كنند كتمان علم موجب عذاب نيست بلكه تعليم به غير از مورد موجب خسران است.



تيغ دادن در كف زنگي مست

به كه افتد علم را نادان به دست



ابوبصير روايت مي كند كه مردي آمد حضور ابي جعفر عليه السلام گفت حملني حمل الباذل يعني مرا علمي و حلمي از بار گران بياموز فرمود اذا لا تتفسح يعني اگر بياموزم طاقت حمل آن را نداري بلكه موجب هلاكت تو مي گردد.

حمران از حضرت ابي جعفر عليه السلام روايت مي كند كه فرمود ان الذين يكتمون ما انزلنا من البينات و الهدي من بعد ما بيناه للناس في الكتاب يعني آنان كه كتمان مي كنند و آنچه فرستاديم از ارشاد و هدايت مكتوم مي دارند پس از آنكه بر مردم روشن داشتيم در كتاب قرآن مجيد آنگاه فرمود يعني بذلك نحن و الله المستعان فرمود قسم به خداي كه مراد از اين جمله ما هستيم و خداوند مستعان است.

زيد شحام روايت مي كند كه از حضرت ابي عبدالله از كيفيت عذاب قبر سئوال كردند فرمود مردي نزد سلمان فارسي رفت گفت براي من حديثي نقل كن سلمان سكوت كرد آن مرد بار ديگر در طلب حديث برآمد سلمان باز خاموش ماند آن مرد برگشت و اين آيه را مي خواند ان الذين يكتمون ما انزلنا من البينات و الهدي من بعد ما بيناه في الكتاب سلمان او را صدا كرد فرمود ما براي حفظ احاديث خودمان شخص اميني مي خواهيم تا براي او اخباري نقل كنيم و تو آماده ملاقات نكير و منكر باش كه در قبر از پيغمبر و



[ صفحه 137]



خاتم النبيين صلي الله عليه و آله و سلم سئوال مي كنند اگر ترديدي كني با گرزي گران بر سر تو خواهند زد كه خاكستر شوي

راوي مي گويد من پرسيدم پس از آن چه مي شود فرمود زنده مي شود و باز معذب خواهد شد پرسيدم نكير و منكر چيست فرمود قال هما قعيدا القبر آنها مصاحب مجالس تو هستند در قبر-؟؟