بازگشت

دستور كتمان اخبار از بني اميه


جابر به نقل اصول كافي از حضرت امام محمدباقر عليه السلام روايت مي كند كه براي كسب علم شرفياب حضورش شدم كتابي به من داد و اين عبارت را گفت.

قال (ع) ان انت حدثت به حتي تهلك بني اميه فعليك لعنتي و لعنة آبائي و ان انت كتمت منه شيئا بعد هلاك بني اميه فعليك لعنتي و لعنة آبائي

فرمود اي جابر آنچه به تو نمودم از اسرار الهي است كه دشمن بسيار دارد مخصوصا بني اميه اگر تو در قبل از سقوط و تلاشي و هلاكت بني اميه افشاء كني و براي كسي خبر دهي لعنت من و پدران من بر تو باد و اگر پس از تلاشي و سقوط بني اميه افشا نكني و كتمان كني باز هم لعنت من و پدرانم بر تو باد زيرا اكنون كه بني اميه در قدرت و نيروي ستمكاري باقي باشند اگر بگوئي تو را مي كشند و آزار تو خواهند كرد يا ما را بر اثر آن آزار مي دهند و اگر پس از هلاكت آنها نگفتي حقايق اخبار و علمي از بين مي رود پس لازم است تو آن را حفظ كني و بعدا براي مردم نقل كني.

سپس كتاب ديگري به من داد فرمود و هاك هذا فان حدثت بشي ء منه ابدا فعليك لعنتي و لعنة آبائي و اين كتاب نيز ضميمه آن باشد اما اگر از آن براي كسي نقل كني لعنت من و پدرانم بر تو باد.

اين روايت چند نكته مهم به ما نشان مي دهد كه هر يك از معجزات خالده آنها بوده اول آنكه جابر را لايق سپردن چنين ودايعي معنوي مي دانست كه به او صحيفه و كتابي عنايت فرمود ديگر آنكه خبر از تلاشي بني اميه و او كه به زودي در زمان حيات جابر آنها ساقط خواهند شد به علاوه كه فرمود پس از سقوط آنها اين اخبار را حتما نقل كن و به مردم برسان اين جابر جعفي است كه جوان و لايق و مؤمن و معتقد بود و اين همان كسي است كه در روايات مختلف گفته نود هزار حديث از امام محمدباقر عليه السلام روايت مي كنم در حديث ديگري



[ صفحه 138]



گفته هفتاد هزار حديث به من آموخت و در خبر ديگر است كه گفت سي هزار حديث به من تعليم فرمود كه به هيچ كس نياموخت و به هيچ كس ياد ندادم و باز نخواهم گفت و اين جابر كتابي در حديث نوشت كه يكي از اربعمائه چهارصد مؤلف نامي قرن دوم است.