بازگشت

فتواي بي جا و ذم قياس


در فقه اسلام از روي ادله سنن (كتاب - سنت - عقل - اجماع) فقيه بايد احكام مسائل شرعي را استنباط نمايد و بر حسب آن فتوا دهد و چون فقه اسلام را به آراء سخيفه اهل رأي و قياس مخلوط كردند و راه انحراف پيمودند مكتب تشيع اين روش را غلط و مخالف با مباني شريعت اسلام و صحت و حقيقت امر مي دانست اولا قياس را مذمت كرد و فرمود «اول من قاس ابليس» اول كسي كه قياس كرد ابليس بود كه خود را در عنصر وجود به قياس برتر از آدم دانست و اطاعت امر در سجده حق و اطاعت آدم نكرده رانده در گاه احديت شد.

و در اصول فقه اين موضوع مفصل در چند باب بحث شده كه قياس خلاف عقل است زيرا شرايط زمان و مكان و حدود مفاهيم با مصاديق آن بسي فرق بسيار و امتياز دارد.

امام محمدباقر عليه السلام فرمود جدم اميرالمؤمنين عليه السلام فرموده است «من نصب نفسه للقياس لم يزل دهره في التباس و من دان الله بالراي لم يزل دهره في ارتماس» فرمود هر كس در احكام شرع قياس را پيشه سازد به رنج و بليت التباس گرفتار شود و هر كس خداي تعالي را با رايت رأي نكوهيده خود ستايش كند عمر خويش به ضلالت افكنده و به وسوسه ابليس گرفتار شده و باز فرمود.

من افتي الناس برأيه فقد دان الله بما لا يعلم و من دان الله بما لا يعلم فقد ضاد الله حيث احل و حرم فيما لا يعلم هر كس به رأي نااستوار خويش براي مردم فتوي دهد و به آنچه نمي داند و عالم بدان نيست رأي دهد يا عبادت كند و در احكام و اوامر و حلال و حرام خداي به ناداني و جهل در حكم اظهارنظر كند و فتوي دهد به مخالفت برخاسته است و سبب منع اين گونه فتوي اين است كه بسيار شده مرد ناداني حلال را حرام تجلي داده و حرام را حلال نموده است و اين از بي خردي است.