بازگشت

تفسير امام محمدباقر


شيخ مفيد به اسناد خود از معاوية بن عمار دهني نقل مي كند كه اهل ري به امام محمدباقر (ع) نوشتند تفسير اين آيه چيست؟ فاسئلوا اهل الذكر ان كنتم لا تعلمون

مراد از اهل ذكر كيست كه بايد از او مسائل خود را بپرسيم فرمود

نحن اهل الذكر ما اهل ذكر هستيم كه بايد در تحت تعليم و تربيت ما قرار بگيريد تا موفق شويد

نگارنده گويد قرآن چند نام دارد يكي ذكر است و اهل ذكر ائمه معصومين هستند كه مفسر و مبين قرآن مي باشند آنها راسخين في العلم و اهل ذكر و واقف به سراير علوم قرآن هستند كه هر كس بخواهد علم و دانش فراگيرد جز از راه باب مدينه علم نمي تواند دانشمند گردد

شيخ رازي پرسيد اهل ذكر كيانند محمد بن مقاتل كه از علماء بوده گفت اهل ذكر علما هستند زيرا بزرگترين علماء محمد بن علي باقرالعلوم است و او اهل ذكر مي باشد

حضرت امام محمدباقر عليه السلام پس از تربيت اخلاقي اصحاب و شاگردان خود شروع به تعليم علوم و فنون اسلامي فرمود و آغاز آن از توحيد و مخصوصا قرآن بود سپس بسياري از آيات قرآن را تفسير فرمود و ما از اين جهت كه چه آياتي تفسيرش از حضرت امام محمدباقر عليه السلام است چندين آيه از جمله آن آيات را نقل مي كنيم بيش از چهل آيه درباره رسالت پيغمبر منضم به ولايت علي و سي آيه در ولايت و دوستي و محبت اميرالمؤمنين عليه السلام تفسير فرموده است

تفاسير در توحيد با استدلال از آيات و اخبار و احاديث نبوي



[ صفحه 162]



تفاسير در نبوت و احتجاج با مخالفين در نبوت عامه و خاصه

تفاسير در ولايت اميرالمؤمنين كه بيش از چهارصد آيه را تفسير به وجود مقدس او فرموده

تفاسير در حق ائمه (ع) كه آنها ملجأ و منبع علم و فضيلت و شفاعت هستند

تفاسير در آفرينش و احكام - در خلقت و بداء و مرگ و حشر و نشر و قيامت.

تفاسير در اخلاق و آداب و تربيت عمومي و صفات فاضله كه علت غائي دين است.

اين ها تفاسيري است كه در كتب مربوطه مانند اصول كافي و تهذيب و استبصار و وافي و بحار و كتب تفسير مخصوصا صافي و غيره ضبط شده است كه نقل همه آنها موجب اطاله بيان است.

در كتاب شرح زندگاني حضرت امام زين العابدين عليه السلام آياتي را كه تفسيرش فقط از آن حضرت است نقل كرديم و اكنون هم مقداري از تفسير آيات امام محمدباقر را نقل مي كنيم و بقيه از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام و حضرت موسي بن جعفر و حضرت ثامن الحجج روايت شده كه اگر آيات تفسير شده هر يك جدا جدا مبوب و منظم نقل شود يك دوره تفسير ائمه كامل خواهد شد - و اين نكته را هم بايد گفت كه تفسير قرآن از حضرت علي بن ابيطالب اميرالمؤمنين نقل و روايت شده و خود آن حضرت هم علاوه بر جمع قرآن به ترتيب نزول آيات تفسيري خود مرقوم فرموده كه در دست نيست مگر آنچه ابن عباس و ساير روات از آن حضرت نقل كرده اند و در فاصله زمان از سال 40 شهادت اميرالمؤمنين تا سال 260 زمان حضرت امام حسن عسكري كه خود آن حضرت هم تفسيري بر قرآن نوشته اند كه مقداري از آن به نام آن حضرت طبع شده است.

و هر يك از ائمه مقداري از آيات را بر حسب مقتضيات مخصوصا اصول عقايد و تحكيم مباني ايمان و يا فروع، مسائل فقهي از عقايد و قوانين و اخلاق و اجتماعيات و غيره تفسير فرموده اند كه هر يك از آن مباني بابي از علم و معرفت است.

اكنون آياتي چند را كه تفسير آن اختصاصا از آن حضرت است نقل مي كنيم.

1- تفسير آيه فسيري الله عملكم و رسوله و المؤمنون به نقل يحيي بن مشاور در اصول كافي فرمود هو و الله علي بن ابيطالب عليه السلام و در نسخه اي هم و الله نوشته كه مقصود از مؤمنون پس از رسول الله علي بن ابيطالب است.

2- تفسير آيه قل كفي بالله شهيدا بيني و بينكم و من عنده ام الكتاب يعني



[ صفحه 163]



بگو كافي است خداوند كه در ميان من و شما شاهد باشد آن كسي است كه علم كتاب نزد او است آنگاه فرمود ايانا عني و علي اولنا و افضلنا و خيرنا بعد النبي (ص) يعني آن كس كه علم كتاب نزد او مي باشد ما هستيم و علي بن ابيطالب عليه السلام اول ما و افضل ما و بهتر از ما پس از پيغمبر مي باشد.

3- تفسير عم يتسائلون عن النباء العظيم به نقل كليني در كافي از محمد بن فضيل از ابوحمزه روايت شده كه پرسيدند از خبر عظيم فرمود «ذلك الي ان شئت اخبرتهم و ان شئت لم اخبرهم» يعني اين است خبر عظيم ما هستيم كه اگر بخواهيم هر خبري را بگوئيم مي دانيم و بخواهيم خبر نمي دهيم ولي بدان كه مراد از نبأ عظيم اميرالمؤمنين است كه بزرگتر از او كسي نيست.

فيض در تفسير صافي از حضرت امام رضا عليه السلام روايت فرموده كه در ذيل همين تفسير فرموده يا علي انت حجة الله و انت باب الله و انت الطريق الي الله و انت النباء العظيم و انت الصراط المستقيم و انت المثل الاعلي كه مؤيد همين تفسير امام محمدباقر عليه السلام مي باشد.

4- تفسير انما انت منذر و لكل قوم هاد علامه مجلسي در بحارالانوار از بريد عجلي از امام محمدباقر عليه السلام روايت كرده كه فرمود منذر رسول خدا و هادي علي مرتضي مي باشد و در هر زمان هادي و پيشوا و مقتدائي بايد باشد كه تا ساعت آخر قيامت باقي و برقرار است - و ابوحمزه ثمالي روايت كرده كه فرمود دعا رسول الله (ص) بطهوره فلما فرغ اخذ بيد علي (ع) فالزمها يده ثم قال انما انت منذر ثم ضم يده الي صدره و قال لكل قوم هاد ثم قال يا علي انت اصل الدين و منار الايمان و غاية الهدي و قائد الغر المحجلين اشهد بذلك

يعني رسول خدا آبي براي طهارت خواست و چون وضو ساخت دست علي را گرفت فرمود يا علي توئي منذر و بعد دست به سينه نهاد فرمود براي هر قومي هادي مي باشد و تو اصل دين و فروغ ايمان و پايان هدايت و پيشرو نمازگزاران و پرستندگاني كه من بر آن گواهي مي دهم.

5- تفسير آيه و لو انهم فعلوا ما يوعظون به في علي لكان خيرا لهم فرمود آيه چنين نازل شد و ابوحمزه ثمالي نقل مي كند كه امام محمدباقر عليه السلام فرمود اين آيه چنين نازل شده.

ان الذين ظلموا آل محمد حقهم لم يكن الله ليغفر لهم و لا ليهديهم طريقا الا طريق جهنم خالدين فيها و كان ذلك علي الله يسيرا ثم قال يا ايها الناس قد جاءكم الرسول بالحق من ربكم في ولاية علي (ع) فامنوا خيرا لكم و ان تكفروا بولاية



[ صفحه 164]



علي فان لله ما في السموات و ما في الارض

محمد بن فضيل باز از ابوحمزه روايت مي كند كه حضرت ابي جعفر فرموده فابي اكثر الناس بولاية علي (ع) الا كفورا يعني بسياري از مردم از ولايت علي عليه السلام سرباز زدند.

6- و در آيه قل الحق من ربكم «في ولاية علي عليه السلام» فمن شاء فليؤمن و من شاء فليكفر انا اعتدنا للظالمين آل محمد نارا احاط بهم بگو حق از جانب پروردگار شماست در ولايت علي بن ابيطالب و من به مضمون آن عمل مي كنم نه به هواي نفس پس هر كه بخواهد بگرود و هر كه نخواهد كافر است و ما براي ستمكاران آل محمد آتشي مهيا ساخته ايم كه آنها را احاطه خواهد كرد.

7- تفسير آيه فلما رأوه زلفة سيئت وجوه الذين كفروا و قيل هذا الذي كنتم به تدعون.

يعني چون ببيند كه روسياهي بار آورده اند - مؤمنين خواهند گفت اين اثر همان كفران نعمت است حضرت امام محمدباقر عليه السلام فرمود اين آيه در حق اميرالمؤمنين نازل شده - و اضافه فرموده كه عملوا ما عملوا يرون اميرالمؤمنين في اغبط الاماكن لهم فيسي ء وجوههم و يقال لهم هذا الذي كنتم به تدعون الذي انتحلتم اسمه يعني مي كردند آنچه مي كردند ديدند اميرالمؤمنين عليه السلام در بهترين اماكن است و آنها روسياه هستند گفته مي شود اين نتيجه مطلوب شما به كفران ولايت علي است.

فلما رأوا مكان علي من النبي سيئت وجوه الذين كفروا اي كذبوا بفضله مدارج رفيع و مقام بلند علي را ديدند از روي حسد و كينه و بغض فضيلت او را تكذيب كردند تا روسياه شدند.

اين روايت را در تفسير اين آيه چندين نفر از روات مانند فضيل بن يسار و ابوحمزه ثمالي و غيره نقل كرده اند.

8- تفسير و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك فاستغفروا الله و استغفرلهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما فلا و ربك لا يؤمنون حتي يحكموك فيما شجر بينهم

در تفسير صافي و جلد هشتم بحارالانوار دنباله آيه را هم نقل كرده كه مي فرمايد ثم لا يجدوا في انفسهم حرجا فما قضيت و يسلموا تسليما



[ صفحه 165]



يعني اگر اين منافقان به انكار فضيلت تو بر خود ستم كردند از تو شفاعت براي طلب مغفرت نمودند و تو براي آنها شفاعت نمودي و دانستند كه خداي عالم شفاعت پذير و آمرزنده است ولي به خداي تو سوگند ايمان نخواهند آورد مگر تو درباره آنها حكم و قضاوت فرمائي اگرچه آن حكم عليه نفوس آنها باشد ناگزير تسليم حكم تو خواهند شد

حضرت امام محمدباقر عليه السلام مي فرمايد اين آيه درباره اميرالمؤمنين و اختلافي كه درباره ولايت او نمودند نازل شد و مشاجره مخالفين به تسليم آنها منتهي گرديد.

9- تفسير آيه هذان خصمان اختصموا في ربهم فالذين كفروا (بولاية علي (ع)) قطعت لهم ثياب من نار

در اصول كافي از محمد بن فضيل روايت مي كند كه حضرت امام محمدباقر عليه السلام فرمود مراد دشمنان علي بن ابيطالب هستند كه به جرم كفران ولايت او لباس آتشين دربر خواهند نمود.

10- تفسير الذين ظلموا مي باشد كه ابوحمزه از امام پنجم روايت مي كند كه فرمود حقيت اين است.

«فبدل الذين ظلموا آل محمد عليهم السلام حقهم قولا غير الذي قيل لهم فانزلنا علي الذين ظلموا آل محمد حقهم رجزا من السماء بما كانوا يفسقون»

يعني آنها كه نعمت خدا را نقمت نموده و عدل را به ظلم مبدل كردند و در حق آل محمد ستم نمودند و سخني گفتند غير از آنچه خدا فرموده بود و خلاف آنچه در حق آنها نازل شده بود آنها فاسق شدند.

11- و همچنين در تفسير آيه «فكلما جائكم محمد بما لا تهوي انفسكم بموالاة علي فاستكبرتم ففريقا من آل محمد كذبتم و فريقا تقتلون» مردمي كه به آل محمد تكبر ورزند دسته از اولاد آنها را تكذيب نمودند و دسته اي را كشتند به عذاب الهي مبتلا خواهند شد.

12- تفسير سوره نور است كه فرمود.

الله نور السموات و الارض مثل نوره «فهو محمد» فيها مصباح «و هو العلم» في زجاجة «فزعم ان الزجاجة اميرالمؤمنين عليه السلام و علم نبي الله عنده»

مثل نوره كمشكوة فيها مصباح في زجاجة كانها توقد من شجرة مباركة زيتونة لا شرقية و لا غربيه «يعني لا يهودية و لا نصرانيه» يكاد زيتها يضيي ء و لو لم تمسسه نار نور علي نور - «يكاد العالم من آل محمد يتكلم بالعلم قبل ان يسئل عنه»



[ صفحه 166]



فرمود خدا نور آسمان ها و زمين است و مثل اعلاي نور او محمد است و مراد از مصباح علم اوست در زجاجه كه مراد از زجاجه سينه علي بن ابيطالب است كه از شجره مباركه اصل نبوت فروغ گرفته و پرتوافكن گرديده و آن نور نه شرقي است يعني نه مانند يهود است در ماديت و نه چون نصاري در رهبانيت - كه نور علي نور تو و ولايت در نور نبوت و به عكس است كه عالم افروز گرديده و عالم وجود و آفرينش از علم آل محمد بهره مند خواهند شد و از فروغ دانش او كه در سينه علي است روشن ضمير خواهند گرديد.

حضرت امام محمدباقر عليه السلام بيش از چهارصد آيه را كه در شأن اميرالمؤمنين عليه السلام نازل شد بيان فرموده است.