بازگشت

بردن جابر را به ظلمات و آب حيات


جابر بن يزيد جعفي كه از اصحاب امام محمدباقر عليه السلام است گفت پرسيدم يابن رسول الله مراد از ملكوت سموات و ارض كه در اين آيه مي فرمايد كذلك نري ابراهيم ملكوت السموات و الارض چيست؟

ديدم كه دست خود را به جانب آسمان بلند كرد و به من گفت ببين چه بيني - چون نگريستم ديدم نوري از دست هاي آن حضرت به آسمان متصل شده چنانكه چشمها خيره مي شد آنگاه دست مرا گرفت به اندرون خانه برد و لباس خود را عوض كرد فرمود چشمت را ببند پس از لحظه اي فرمود باز كن مي داني در كجا هستي؟ گفتم نه فرمود در اين ظلماتي كه ذوالقرنين رفت ما مي رفتيم و جز تاريكي هيچ چيز نمي ديدم و حتي قدم كه بر مي داشتم نمي دانستم كجا قدم مي گذارم مقداري ديگر رفتيم فرمود يا جابر مي داني كجائي عرض كردم نه فرمود بر سر آن چشمه ي آب حيات هستي كه خضر از آن خورد و از آب زندگاني باقي ماند جاي آن دارد كه بگويم اي خضر



من از دو روزه ي عمر آمدم به جان اي خضر

چه مي كني تو كه اين عمر جاودان داري



جابر مي گويد از عالمي به عالم ديگر مي رفتم تا اينكه پنج عالم طي شد آنگاه فرمود



[ صفحه 219]



هر يك از بشر كه از دنيا بيرون رود در يكي از اين عوالم ساكن مي شود تا اينكه قائم آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم ظهور نمايد سپس فرمود چشم بر هم نه چشم بستم لحظه اي نگذشت فرمود چشم خود بگشا چون چشم باز كردم خود را در خانه آن حضرت ديدم - پس همان لباس اول را پوشيد و به مجلس درس تشريف آورد.

نگارنده گويد شاگردان مكتب جعفري كه خود را بدان تربيت آموخته اند در گوشه و كنار حتي امروز هم هستند كه سير معنوي مي كنند و عوالم مختلف را زير نظر مي گذرانند ولي البته اين درس مخصوص عده اي است به هر كس اين راز را نمي نمايند و اين درس را نمي دهند ضمير روشن و دل صاف و حسن عقيدت و ايمان كامل و صفاي باطن مي خواهد كه به اين درجات برسد وقتي هم كه مردان خدا به اين درجات رسيدند براي دنياي خود استفاده نمي كنند بلكه براي مشكلات مسلمين قيام و اقدام مي نمايند.



مردان حق ز مردم دنيا نهفته اند

در كيششان نه كذب و در آئينشان نه لاف



آنها كه در راه تكامل نفس سير مي كنند منافع شخصي را فداي مصالح نوعي مي نمايند و در درجه اول مي كوشند خود را اصلاح كنند تا پس از تهذيب و تملك نفس خود بتوانند ديگران را هدايت و ارشاد و اصلاح نمايند و مربيان آسماني كساني را كه استعداد و لياقت تربيت مهذب نفساني را ندارند در حوزه درس خود راه نمي دهند چنانچه عرفاي الهي و صوفيان صافي ضمير هم هر كس را به مريدي و مصاحبت نمي پذيرند شرايط مقدماتي اصلاح نفس بايد اول تأمين گردد تا سر تا پا براي روش پرورش مربيان روحاني آمادگي داشته باشند و به همين جهت هم بود كه ائمه اطهار اسرار و رموز علمي را به هر كس نمي گفتند؟!



[ صفحه 220]