بازگشت

از آموزش و پرورش امام محمدباقر


التوحيد الاقرار بالوحده و هو الانفراد و الواحد المتباين الذي لا ينبعث من شي ء و لا بشي ء توحيد اقرار به وحدت و يگانگي حق است كسي كه از آن چيزي جدا نمي شود و به چيزي اضافه و منشعب و افزوني نمي يابد.

اياكم و التفكر في الله و لكن اذا اردتم ان تنظروا الي عظمته فانظروا الي عظيم خلقه.

در ذات خدا انديشه و فكر نكنيد اگر خواستيد به عظمت او پي بريد در آفرينش و لطايف خلقت موجودات كه پرورش يافته صنع الهي است فكر كنيد.

ان الله تبارك و تعالي خلو من خلقه و خلقه خلو منه و كل ما وقع عليه اسم شي ء ما خلا الله عز و جل فهو مخلوق و الله تعالي خالق كل شي ء

خداوند عالم جل شأنه از مخلوق جداست و مخلوق از وي جداست و هر چيزي كه جز خدا اطلاق و تصور شود آفريده است و آفريدگار متعال خلق كننده اين همه چيزها است.

در عبارت ديگر فرمود خداوند از آفرينش بيرون و خلق از آفريدن خارج و هر چه بر او نام بگذارند آن مخلوق است و آن غير خداوند است.

در روايت ابي هاشم فرمود در پاسخ الا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار فرمود اوهام و افكار و انديشه از احساسات و درك چشم ها تيزتر و نيرومندتر است تو در شهرها و ازمنه هاي گذشته و امصار و بلدان نبوده اي ولي با ادراكات مي فهمي و درك مي كني ولي چشم جز آنچه حس كند درك نمي كند اوهام هم ذات اقدس الهي را درك نمي تواند كرد نسبت اوهام به درك مجردات مانند نسبت ادراك چشم به ادراك قواي مغزي است كه همه چيز را درك نمي كنند آنچه ادراكات مغزي در مي يابد بالاتر است از آنچه احساسات ظاهري درك مي كند.

گفته شد كلمات اشخاص به منزله وجود اشخاص است كه مي توان هر كس را از سخنش



[ صفحه 273]



شناخت كه شاعر گفته:



در سخن پنهان شدم چون بوي گل در برگ گل

هر كه مي خواهد ببيند در سخن بيند مرا



ما شيب شي ء بشي ء احسن من حلم بعلم

امام محمدباقر عليه السلام در سخنان ملوكانه اش مي فرمايد هيچ چيزي در آميزش چيزي بهتر از آميزش علم به حلم نيست؟

كل الكمال التفقه في الدين و الصبر علي النائبه و تقدير المعيشه

تمام كمال خلاصه شده در تفقه در دين هر كس دين شناخت همه چيز را شناخته و صبر در بلايا و بر مقدار معيشت كمال است.

المتكبر ينازع الله ردائه

فرمود متكبر و خودخواه با خدا به نزاع برخاسته است

قم بالحق و اعتزل ما لا يعينك و تجنب عدوك و احذر صديقك

فرمود قيام به حق كنيد و آنجا كه كمك نداريد منزوي شويد و از دشمن اجتناب ورزيد و از دوست ناشناس پرهيز نمائيد.

و لا تصحب الفاجر و لا تطلعه علي سرك

مصاحبت فاسق و فاجر نكنيد و اسرار خود و مردم را فاش نسازيد

و استبشر في امرك تخشون الله

در كاري كه از خدا بايد ترسيد استبشار كنيد و پرهيزكار شويد

صحبة عشرين سنة قرابة دوست بيست ساله خويش است

ان استطعت ان لا تعامل احدا الا و لك الفضل عليه فافعل

اگر مي تواني با هيچكس معامله مكن مگر آنكه تو بر او رجحان داشته باشي و گذشت نشان دهي

ثلاثه من مكارم الدنيا و الاخره ان تعفو عمن ظلمك و تصل من قطعك و تحلم اذا جهل عليك

سه چيز از مكارم دنيا و آخرت است عفو و گذشت از ظلمي كه به تو شده و صله رحم كنيد حتي آنها كه قطع رحم نموده اند در مقابل جهالت و ناداني ديگران بردباري حلم نشان دهي.



[ صفحه 274]



سئل عن الباقر (ع) لم فرض الله الصوم علي عباده قال (ع) ليجد الغني مس الجوع فيحنوا علي الفقير!!.

پرسيدند چرا خداوند روزه را بر مردم واجب كرده فرمود براي آنكه اغنياء از شكم گرسنه فقرا آگاه شوند و شايد به حال فقرا ترحمي كنند.

قال (ع) ان قوما عبدو الله رغبة فتلك عبادة التجار و ان قوما عبدوا الله رهبة فتلك عبادة العبيد و ان قوما عبدوا الله شكرا فتلك عبادة الاحرار [1] .

فرمود يك قومي خدا را بندگي مي كنند براي جلب منفعت و آن عبادت بازرگانان است كه چيزي مي دهند تا چيزي بگيرند يك دسته عبادت مي كنند از بيم و ترس آن عبادت بندگان است كه از خوف خواجه اطاعت مي كنند يك دسته عبادت مي كنند عبادت شكر نعمت و آن عبادت آزادگان است.

و در مطالب السئول نقل مي كند كه فرمود:

ما من عبادة افضل من عفة بطن و فرج.

هيچ عبادتي افضل از عفت شكم و عورت نيست

قال (ع) فان رسول الله (ص) قال رحم الله مؤمنا امسك لسانه من كل شر فان ذلك صدقة منه علي نفسه ثم قال لا يسلم احد من الذنوب حتي يخزن لسانه من الغيبه ان تقول في اخيك ما ستره الله عليه و ان البهتان ان تقول في اخيك ما ليس فيه

فرمود خدا بيامرزد مؤمني كه زبان خود را حفظ كند در هر شري كه آن صدقه نفس است هيچكس تسليم گناه نمي شود مگر آنكه زبان محزون مي گردد در غيبت درباره برادر ديني كه خداوند امر فرموده گناهان را بپوشانيد و پرده عفاف كسي را ندريد و بهتاني كه در كسي نيست نسبت ندهيد و نگوئيد اين صفات جنايت آميزي است كه بسيار قتل و جنايت به وجود آورده است.

ان اشد الناس حسرة يوم القيمه عبد وصف عدلا ثم خالفه الي غيره.

سخت ترين مردم از جهت حسرت در روز قيامت كسي است كه وصف عدل و داد كند و خود خلاف آن رفتار نمايد - گفتن مفتاح به كار بستن است و عمل نتيجه گفتار است اگر عمل بدون علم و علم بدون عمل باشد به صواب نرسد.



[ صفحه 275]



عليكم بالورع و اجتهاد و صدق الحديث و اداء الامانة الي من ائتمنكم عليها برا كان او فاجرا فلو ان قاتل علي بن ابيطالب ائتمنني علي امانة لاديتها اليه.

فرمود بر شما باد به ورع و اجتهاد و صدق و راستي سخن و اداء امانت تا مورد اعتماد و اطمينان شوي فرمود كار امانت به قدري بزرگ است كه اگر قاتل علي بن ابي طالب عليه السلام مرا بر امانتي امين مي دانست و شمشيري كه جدم را با او مي كشت به من مي داد به او رد امانت مي كردم.

ليس من اخلاق المؤمن الملق و الحسد الا في طلب العلم.

مؤمن در طلب علم و تحصيل دانش حسد نمي ورزد بلكه غبطه مي خورد و مي كوشد آنچه ديگران دارند به دست آورد.

الا انبئكم بشي ء اذا فعلتموه يبعد السلطان و الشيطان منكم - فقال ابوحمزه ثمالي بلي قال (ع) عليكم بالصدقه فكبروا بها فانها تسود وجه ابليس و تكسر شر السلطان الظالم عنكم في يومكم نسلك و عليكم بالحب في الله و التودد و المؤازره علي العمل الصالح فانه يقطع دابرهها - يعني السلطان و الشيطان.

آيا شما را خبردار كنم به كاري اگر عمل كرديد شر شيطان يا سلطان از شما كم شود - ابوحمزه گفت بلي.

فرمود سلطان ظالم در كار شماست و دوستي او و مودت در او سبب دوستي شيطان مي شود - شما عمل صالح كنيد تا خداوند اين شر را از سر شما دفع كند و شر شيطان و سلطان مرتفع گردد.

الحوا في الاستغفار فانه ممحاة للذنوب.

در استغفار الحاح و استكانت و تضرع و زاري كنيد كه گناهان را محو مي نمايد.

ان هذا اللسان مفتاح كل خير و شر فينبغي للمؤمن ان يختم علي لسانه كما يختم علي ذهبه و فضة.

زبان كليد هر خير و شري است سزاوار است مؤمن زبان خود را مهر كند چنانچه نامه ها را مهر مي كنند به مهر طلا و نقره يعني زبان را از هر چيزي نگاه داريد بي تأمل گفتاري نكنيد خير و شر را بسنجيد حال مردم را در آن نظر بگيريد آنگاه سخن گوئيد.

قال (ع) يقول الله تعالي يابن آدم اجتنب ما حرمت عليك تكن من اورع الناس

اي فرزندان آدم پرهيز كنيد از آنچه بر شما حرام شده و مردي باورع و پرهيزكار گرديد.



[ صفحه 276]



افضل العباده عفة البطن و الفرج.

بهترين عبادت حفظ شكم و فرج از حرام است.

البشر الحسن و طلاقة الوجه مكسبة للمحبة و قربة من الله و عبوس الوجه و سوء البشر مكسبة للمقت و بعد من الله.

چهره زيبا و طلاقت صورت موجب جلب محبت و قربت به حق است و عبوسي چهره و سوء بشر سختي و دلتنگي مي آورد - و بنده را از خدا دور مي سازد.

الحياء و الايمان مقرونان في قرن فاذا ذهب احدهما تبعه صاحبه.

حياء و ايمان به هم آميخته است و هر گاه يكي از آنها برود ديگري هم پيروي مي كند و مي رود.

من علم باب هدي فله مثل اجر من عمل و لا ينقص اولائك من اجورهم شيئا.

هر كس بابي از هدايت بگشايد مثل كسي است كه خود هدايت كرده باشد و از اجر و مزد و ثواب او هم كم نمي شود.

و من علم باب ضلال كان عليه مثل اوزار من عمل به و لا ينقص اولائك من اوزارهم شيئا.

و هر كس بابي از ضلالت و گمراهي باز كند مانند كسي است كه وزري و گناهي بر گردن خلق گذارد كه از عقاب او هم چيزي كسر نمي گردد.

التواضع الرضا بمجلس دون شرفك و ان تسليم علي من لقيت و ان تترك المراء و ان كنت محقا.

ان المؤمن اخ المؤمن لا يشتمه و لا يحرمه و لا يسئي به الظن.

مؤمن برادر مؤمن است كه هيچگاه شتم نمي كند بي احترامي نمي نمايد سوءظن نمي برد گمان بد در حق برادرش نمي نمايد.

اصبر نفسك علي الحق فانه من منع شيئا في حق اعطي في باطل مثليه.

بردبار در برابر حق باشيد هر كس در راه حق چيزي را منع كند خداوند مانند آن را در باطل به او مي دهد يعني هر كس حق را فروگزارد خداوند او را با همان راه باطلي كه رفته مبتلا خواهد ساخت و در هر صفتي عمل كرده مواجه با كسي مي گردد كه با همان صفت با او عمل مي كند.



[ صفحه 277]



من قسم له الحرق حجب عنه الايمان.

هر كس قسمت او آتش شده باشد ايمان او پوشيده شده است.

ان لله يبغض الفاحش المتفحش - خداوند آدم فاحش و فحشا پرور را دوست ندارد.

ان الله عقوبات في القلوب و الابدان ضنك في المعيشة و وهن في العباده و ماقرب عبد بعقوبة اعظم من قسوة القلب.

خداوند عقوبات برخي را در قلوب و بدنشان قرار مي دهد معيشت ضنك كه دل تنگي و ناراحتي دارد و يا وهن در عبادت و هيچ عقوبتي سخت تر از قساوت قلب نيست.

اربع من كنوز البر كتمان الحاجة و كتمان الصدقه - كتمان الوجع - كتمان المصيبة.

چهار چيز گنج نيكوكاري است كتمان حاجت - در پنهان صدقه دادن - اظهار درد و فجع نكردن - كتمان مصيبت كه انسان در همه مصائب كار خود را به خدا واگذارد و اجر از خدا بخواهد چنانچه در بسياري از موارد مانند روزه خود را اجر عمل معرفي فرموده است.

من صدق لسانه زكا عمله هر كس زبانش را به صداقت تعليم كند عملش را تزكيه كند

من حسنت نيته زيد في رزقه كسي كه نيتش پاك باشد رزقش افزوني يابد.

من حسن بره باهله زيد في عمره كسي كه به زن و فرزندنش نيكوئي كند و توسعه دهد عمرش زياد و طولاني مي گردد.

من استفاد اخا في الله علي ايمان بالله و وفاء باخائه طلبا لمرضاة الله فقد استفاد شعاعا من نور الله و امانا من عذاب الله و حجة يفلح بها بوم القيمه و عزا باقيا و ذكرا منيعا.

فرمود هر كس از برادرش در راه معرفت حق استفاده كند و ايمان به خدا و وفاء برادري را قربتا الي الله و طلبا لمرضاة الله داشته باشد استفاده از اين صفات پرتوي از نور الهي است كه ايمني در زندگي از عذاب الهي مي آورد و حجتي است كه سبب رستگاري روز قيامت مي گردد و عزتي است كه باقي مي ماند.

ثلاث خصال لا يموت صاحبهن ابدا حتي يري و بالهن البغي و قطيعة الرحم و اليمين الكاذبه يبارز الله بها - و ان اعجل الطاعة ثوابا لصلة الرحم و ان القوم



[ صفحه 278]



ليكونون فجارا فيتواصلون فتمني اموالهم و يثرون و ان اليمين الكاذبه و قطيعة الرحم ليذر ان الديار بلاقع من اهلها.

سه خصلت است كه صاحبش را زنده مي دارد و تا عقوبت آنها را نچشد نميرد يكي بغي و ضلالت - قطع رحم - قسم به دروغ كه مبارزه با خداوند است - بهترين طاعت صله رحم است مردم عموما فاجر هستند و با صله رحم جبران مي شود و اكثر مال طلبند كه با ايثار به خويشان تدارك مي گردد و دروغ به خدا و قطع رحم سبب آمرزش نمي گردد.

لا يقبل عمل الا بمعرفة و لا معرفة الا بعمل و من عرف دلته معرفته علي العمل و من لم يعرف فلا عمل له.

عمل هر كس قبول نمي شود مگر به قدر معرفت و شناسائي و معرفت روشن و آشكار نمي شود مگر به عمل هر كس معرفت پيدا كند دلالت به عمل مي شود و هر كس معرفت نداشته باشد عمل او قبول نيست كه گفته اند المعروف بقدر المعرفه هر كس عملش به اندازه معرفتش مي باشد.

و الله ما شيعتنا الا من اتقي الله و اطاعه و ما كانوا يعرفون الا بالتواضع و التخشع و اداء الامانه و كثرة ذكر الله و الصوم و الصلوة و البر بالوالدين و تعهد الجيران من الفقراء و ذوي المسكنه و الغارمين و الايتام و صدق الحديث و تلاوه القرآن و كف الالسن عن الناس الامن خير و كانوا امناء عشائر في الاشياء.

فرمود كسي كه داراي تقيه نباشد شيعه و پيرو ما نيست و اطاعت هر كس به اندازه معرفت اوست و معرفت جز به تواضع و خشوع حاصل نمي گردد بايد امانت داشت ذكر خدا بسيار گفت روزه و نماز بسيار گرفت نيكوئي به والدين رعايت همسايه و فقرا و مستمندان و مسكينان و بيوه زنان و ايتام نمود سخن راست و درست گفت تلاوت قرآن مجيد نمود زبان از غيبت بست و به خير و فضيلت گشود و در هر كار امانت و صداقت را رعايت نمود اگر چنين صفاتي دارا شد حتما او شيعه ما مي باشد به يكي ديگر از اصحابش بدين مضمون فرموده است:

به خدا سوگند كسي پيرو ما نخواهد بود مگر آنكه از خدا بترسد اطاعت امر او كند تواضع و فروتني نشان دهد امانت مردم را حفظ نمايد هميشه به ياد خدا باشد نماز بسيار بخواند روزه فراوان بگيرد تا خود را خوب اصلاح كند به پدر و مادرش نيكي و تفقد نمايد همسايگان را از فقر و بينوائي مستمندي برهاند.



[ صفحه 279]



ورشكستگان را كمك و معاضدت كند قرآن بسيار تلاوت نمايد زبان از دشنام و غيبت و افترا و تهمت ببندد جز از خير و ادب سخني نگويد اين ها محك شناسائي شيعيان ما مي باشد هر كس داراي چنين صفاتي شد شيعه و پيرو ما مي باشد و اگر نبود از ما نيست.

13 - ان الله كره الحاح الناس علي بعضهم في المسئلة و احب ذلك لنفسه

خداوند مكروه مي داند كه برخي مردم در مسائل لازم بر بعضي التماس مي كنند و در پيشگاه خدا توجه ندارند.

ان الله جل ذكره يحب ان يسأل و يطلب ما عنده

خداوند دوست دارد بنده اي را كه از او مسئلت نمايد و طلب كند آنچه را كه از او مي داند.

من لم يجعل الله له من نفسه واعظا فان مواعظ الناس لن تغني عنه شيئا

فرمود كسي كه نفس خود را واعظ قرار ندهد يعني از گذشت روزگار بر خودش پند نگيرد پند مردم او را بي نياز نمي كند.



هر كه ناموخت از گذشت روزگار

هيچ ناموزد ز هيچ آموزگار



من كان ظاهره ارجح من باطنه خف ميزانه

هر كس ظاهرش بهتر از باطنش باشد ميزان حساب او سبك تر است.

كم من رجل لقي رجلا فقال له كب الله عدوك و ما له من عدو الا الله

كم مردي هست كه در ملاقات يكديگر نگويد خداوند دشمن تو را سرنگون كند چه همه دشمن دارند مگر خداوند جل شأنه.

لا يكون العبد عالما حتي لا يكون حاسدا لمن فوقه و لا محقرا لمن دونه

هر عالمي محسود قرار مي گيرد و حسد مي برد براي عالم مافوق خود ولي نسبت به زيردست حسد ندارد.

انما مثل الحاجة الي من اصاب ماله حديثا كمثل الدرهم في فم الافعي انت اليه محوج و انت منها علي خطر

نياز و حاجتي كه به مال اصابت كند مانند درهمي است كه در دهن افعي باشد راست است كه ممكن است حاجت تو را برآورد ولي همدوش خطري است.


پاورقي

[1] نظير اين عبارت از حضرت سجاد (ع) نقل شده مفهوم آن از پيغمبر و اميرالمؤمنين و امام حسن مجتبي و سيدالشهداء نقل شده و اين اهميت موضوع عبادت را مي رساند.