بازگشت

زندگاني اجتماعي امام محمدباقر و مآثر او


دوران زندگاني حضرت امام محمدباقر عليه السلام از نظر اوضاع و احوال سياسي و اجتماعي عصر پرآشوب و محيط درهم برهمي بود زيرا از يك طرف شهادت سيدالشهداء در محيط عربستان اثري عميق به جا گذاشته بود و خانواده ها به خونخواهي و قصاص و تصفيه حساب قيام كرده بودند مخصوصا با آن تعصب عربيت كه در حكومت سجاديه جريان داشت - از طرف ديگر جنايات اجتماعي و مفاسد اخلاقي و تظاهر به فسق و فجور خلفاي آل مروان و آل زياد يك نفري عمومي بر روي سطح تنفر دروني مردم از كشتن امام حسين فرزند سيدالشهداء افزود كه همه مردم از مظالم مستبده حكومت جابرانه بني اميه پس از هشتاد سال خسته و فرسوده و دل آزرده شده بودند در مقام تغيير خلافت بودند و لذا انقلابات عظيمي در حجاز و عراق و ايران به وقوع پيوست كه يك ناامني و آشوب و غوغائي در ميان قبايل و اقوام برپا كرده بود كه حضرت امام محمدباقر دل پرخوني از دست مردم داشت.

شيخ طوسي در امالي از منهال بن عمر روايت مي كند كه گفت در خدمت محمد بن علي باقر عليهماالسلام حضور داشتم مردي به خدمتش آمد سلام كرد پس از پاسخ آن مرد گفت كيف انتم حال شما چطور است؟؟

فرمود و ما ان لكم ان تعلموا كيف نحن انما مثلنا في هذه الامة مثل بني اسرائيل



[ صفحه 344]



كان يذبح ابنائهم و يستحيي نسائهم الا و ان هؤلاء يذبحون ابنائنا و يستحيون نسائنا

فرمود چه نتيجه دارد كه شما بفهميد حال ما چگونه است مثل ما در اين امت مثل بني اسرائيل در زمان فرعون است كه پسران را مي كشتند و زن هاي آنها را زنده مي گذاشتند اين مردم «يعني بني اميه» فرزندان و جوانان ما را كشتند و زنان ما را به جاي گذاشتند.

فرمود عرب گمان مي كند بر عجم فضيلتي دارد در حالي كه فضيلت و برتري به تقوي است نه به قوميت و تعصب عربي و با اين فكر هم باز ما را كه از عرب و از خاندان آل محمد و اهل بيت پيغمبر و از قريش هستيم چنين خوار و خفيف نمودند و حق ما را بردند و مردان ما را كشتند آن مرد گفت والله من شما اهل بيت را دوست دارم.