بازگشت

توصيفي از محشر


قوله تعالي يوم نحشر المتقين الي الرحمن وفدا

از مواد آموزش و پرورش امام محمدباقر عليه السلام چهار قسمت بسيار حساس و دامنه دار بود كه در اكثر اخبار كه بيش از سي هزار حديث گفته اند اين چهار قسمت حساس و آشكار است.

(اول) توحيد متضمن عدل الهي.

(دوم) نبوت عامه و خاصه.

(سوم) امامت كه متضمن اخلاقيات و بسياري از معارف اسلامي مي باشد.

(چهارم) معاد كه وصف محشر را بيان مي كند و قسمت اعظم فرهنگ دين را پس از اين عالم كه براي ساير اديان هم به اجمال بيان شده است توصيف و تشريح فرموده است.

در روضه كافي از حضرت ابي جعفر عليه السلام مروي است كه به جابر فرمود اي جابر روز قيامت تمام مخلوق اولين و آخرين در عرصه محشر وارد مي شوند و مهياي حساب و خطاب مي گردند. خطابي كه فاصل ميان حق و باطل خواهد بود.

فرمود چون مردم همه حاضر شوند رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم علي مرتضي را مي خواند و خود يك حله سبز مي پوشد كه از پرتو آن شرق و غرب روشن مي گردد و وصي او اميرالمؤمنين عليه السلام نيز لباسي نوراني به تن مي كند مانند لباس سبز پيغمبر پس از آن رسول خدا لباس گلگون مي پوشد و علي بن ابيطالب هم نظير آن را بر تن مي كند و بالاي منبري از نور بالا مي روند و آنگاه



[ صفحه 371]



مردم را براي حساب بخوانند و ما باذن الله به زعامت اميرالمؤمنين عليه السلام اهل بهشت را به بهشت و اهل جهنم را به دوزخ رهبري مي كنيم.

پس از آن پيغمبران عليهم السلام در عرصه محشر ظاهر مي شوند و در مقابل عرش حق صف بسته تا خطاب مي شود به علي بن ابيطالب كه پيغمبران سلف را به منازل و قصور رفيعه خود در بهشت راهنمائي كنند و اين است معني قسيم الجنة و النار و اين شغل و كار مخصوص علي بن ابيطالب اميرالمؤمنين است و اين كرامتي است از مختصات آن حضرت كه بهشتيان را در بهشت عدن الهي و جهنميان را در جهنم غضب حق جاي مي دهد و ابواب بهشت و جهنم و كليد آن در دست اميرالمؤمنين است.

در كتاب امالي از جابر روايت مي كند كه امام محمدباقر در تفسير آيه وجي ء يومئذ بجهنم فرمود وصف روز قيامت و پهنه رستاخيز دوزخ را از پيغمبر سؤال كردند فرمود.

فقال اخبرني الروح الامين ان الله لا اله الا الله غيره اذا جمع الاولين و الاخرين اتي بجهنم نقاد بالف زمام اخذ بكل زمام مائة الف ملك من الغلاظ الشداد و لها هدة و تحطم و زفير و شهيق انها التزفر الزفرة فلولا ان الله عز و جل اخرها الي الحساب لاهلكت الجميع ثم يخرج منها غسق يحيط بالخلايق البر منهم و الفاجر فما خلق الله عبدا من عباده ملك و لا نبي الا و ينادي يا رب نفسي و انت تقول يا رب امتي ثم وضع عليها صراط ادق من الشعر واحد من السيف عليه ثلاث قناطر الاولي فعليها الامانه و الرحمة و الثانية عليها الصلوة و الثالثه عليها عدل رب العالمين جل و علا لا اله غيره فيكلفون الممر عليها فتحبسهم الرحمه و الامانه فان نجوا منها كان المنتهي الي رب العالمين جل و عز و هو قوله تبارك و تعالي ان ربك لبالمرصاد و الناس علي الصراط فمتعلق و قدم تزل و قدم تستمسك و الملائكة حولهم ينادون يا حليم اغفر و ارحم و اصفح وعد بفضلك و سلم سلم و الناس يتهافتون فيها كالفراش فاذا نجا ناج برحمة الله عز و جل نظر اليها فقال الحمد لله الذي نجاني منك بعد اياس بمنه و فضله ان ربنا لغفور شكور

يعني فرمود جبرئيل به من خبر داد كه چون خداوند يكتا و يگانه مخلوق خود را از اولين و آخرين در محشر فراهم سازد و دوزخ سوزان را با هزار مهار كه هر مهاري به دست صد هزار فرشته عمال غليظ و شديد و سخت و درشت جهنم مي باشند مردم را به صحنه رستاخيز مي كشانند و صداي مهيبي خطرناك و بسيار لرزاننده مانند فرياد يك جمعي يا شكستن يك



[ صفحه 372]



بنياني محكم و استوار بر گوش محشريان مي خورد كه بانگي جان افزا و زفيري دل فرسا مي باشد مردم از آن صداي مهيب نعره ها مي كشند و اگر اراده حق بر رسيدگي حساب نبوده از آن صدا همه جان مي سپردند آن گاه متعاقب آن يك گردونه يا حلقه آتش از جهنم بيرون جستن مي كند كه كالبدها را بر خود مي لرزاند طالح و صالح از آن گردونه آتش متوحش مي گردند و هر كس در محشر است از هول قيامت و حساب مضطرب و پريشان خاطر خداي را به مدد و ترحم و عفو و مغفرت مي خواند حتي فرشتگان و ملائكه مقرب و انبياء مرسل همه يك جا مي گويند رب رب رب نفسي و هيچ كس جز خدا و خويش چيزي در نظر ندارد.

جبرئيل گفت اما تو اي پيغمبر خاتم در عرصه محشر به ناله فرياد امتي امتي و به انديشه نجات امت باشي پس از آن صراط و پل مخصوص بر روي جهنم مي كشند تا بهشتيان از آن عبور كنند كه ان هي الاواردها ناچار هر كس بايد از آن پل بگذرد و هر كه از پل بگذرد خندان بود فرمود اين پل باريكتر از مو و تندتر از دم شمشير و بران تر از آن است.

فرمود بر آن سه پل است اول امانت و رحمت و اداي حق رحم است يعني اداي حقوق خدا و خلق و عدم خيانت در آن و ترحم بر بندگان و ترك ستمكاري با ايشان و معاونت و همراهي با آنها و دفع ضرر نمودن از ايشان و صله رحم را مراعات كردن و پل (قنطره) دوم نماز است كه انسان بايد اداي نماز خدا بنمايد و امر او را درباره نماز اطاعت كند.

پل سوم عدل پروردگار عالميان است كه حكم به عدل مي راند و بر حسب مسئوليت و علم در حق ايشان حكم مي شود و در اين هنگام مردمان را مكلف دارند كه بر صراط عبور دهند و در عبور صفات فاضله رحمت و امانت و غيره كه گفتيم آنها را از خطر لغزش و پرت شدن و افتادن حفظ مي كند و اگر داراي اين صفات كه اداي حق خلق است نباشد در خطر خواهد افتاد و اگر از پل دوم هم رد شد نماز بازخواست مي كند همان طور كه شفاعت مي نمايد و اين است معني كلمه خداوند نگهبان و در كمين گاه است كه مراد نماز خدا باشد و در اين حركت بسياري قدم سست كنند و لغزش يابند و ثابت قدم و استوار گردند و فرشتگان اطراف آنها گويند يا عليم و يا حكيم يا كريم از گناه آنها درگذر و عفو فرما و به فضل خود ببخش و بيامرز و آنها را به سلامت بر سر منزل مقصود برسان تا هر كس از آن پل بگذشت در رحمت الهي وارد شده و بعد كه به آتش جهنم و حال دوزخيان مي نگرد مي فهمد چه خطري از او گذشته و از چه ورطه هولناكي نجات يافته است آن وقت مي گويد سپاس خداي را كه مرا پس از يأس و نوميدي و هيبت و شدت به اميد فضل خود نجاتم داد.



[ صفحه 373]