بازگشت

مختصات امام محمدباقر


با آنكه ائمه دين ما براي ارشاد مردم همه در يك برنامه قيام و انجام وظيفه مي كردند و در مقام آسماني امامت در يك صف بودند معذلك هر يك از آنها داراي مزايا و اختصاصي بوده اند كه مشخص آنها از ديگري مي شده است.

هر يك از بشر اگرچه در صورت و ظاهر با هم وجه مشترك دارند ولي در خصال و صفات مابه الاختلاف و مابه الافتراق دارند كه همان مميز و مشخص آنها مي گردد.مثلا اميرالمؤمنين جامع اضداد بود و همه صفات متضاد را مانند شجاعت و عبادت و كثرت التفات و بي اختياري در محراب و قدرت انتقام و رحم و شفقت و غيره به عرصه ظهور و بروز رسانيده يا امام حسن مجتبي عليه السلام در حلم و صفح و گذشت بسيار بزرگوار بود كه



[ صفحه 382]



مصالح نوع مسلمين را بر منافع شخصي خود كه خلافت بود ترجيح مي داد - و سيدالشهداء در فداكاري و جانبازي به جائي رسيد كه دست هيچ بشري در صبر بر مصائب بدانجا نمي رسد و امام زين العابدين در رنج و تعب بر اين مصائب تحمل مي كرد و امام محمدباقر عليه السلام در اغتنام فرصت براي بسط بساط علم و دانش بسيار بامهارت بوده است.

او اول كسي است كه از دو علوي و دو هاشمي به وجود آمده است - اول شكافنده علوم و معضلات علمي بود - او مرسوم انبياء را در ارشاد و هدايت تجديد كرد و علوم جدش را احياء نموده و دنباله آن همان دعوي سلوني قبل ان تفقدوني را گرفت و شروع به نشر معارف و علوم و فنون نمود.

امام محمدباقر در تفسير و حديث و قصص قرآن و اخبار و علوم طبيعي و رياضي و فلكي علاوه بر تشييد مباني فقه و اصول عقايد و فروع احكام دين مكتبي عميق و دامنه دار گشود كه بيست سال طول كشيد و نتيجه بسيار مثبتي رضايت بخش از آن گرفت.