بازگشت

وفات امام محمدباقر


قطب راوندي در خرايج از ابي بصير نقل مي كند كه از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام شنيدم فرمود پدرم مريض شد در شدت مرض كه ما بر حال او بيمناك شديم و بالاي سرش گريان گشتيم بعضي اصحاب حاضر بودند كه ناگهان چشم باز كرد فرمود من نمرده ام و از اين درد نخواهم مرد و خواهم ماند تا وقتي كه خدا بخواهد بهبودي حاصل شد مدتي مكث كرد و باكي نداشت تا يك روز فرمود.

قال يا بني اني ميت يوم كذا فرمود من خواهم مرد و همان روز از دنيا گذشت.

و كليني اضافه مي كند كه در همان روز وصيت كرد و اسرار و ودايع امامت به فرزندش سپرد و درباره تجهيز غسل و كفن و دفن و دخول قبر وصايائي فرمود در حالي كه اثر مرگ در آن حضرت مشاهده نمي شد كه ناگهان طاهر و مطهر خوابيد و از دنيا رفت.

حضرت صادق عليه السلام فرمود وضو گرفته در حال خشوع و خضوع مناجات شد و فرمود همين امشب من به خداي خود ملحق خواهم شد و همان شبي بود كه قبض فيها رسول الله.

طبق اين روايت بايد روز وفات 28 صفر باشد در حالي كه اخبار ديگر سوم صفر يا 7 ربيع الاول نيز نوشته اند و بنابر خبر دوم كه 7 ربيع الاول باشد و رحلت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم هم به روايتي در اين تاريخ بود كه 12 دفن شده است.

علامه اربلي مي نويسد به نقل امام محمدباقر جابر بن عبدالله انصاري و ابي سعيد خدري و ابي هريره و ابن عباس و انس بن مالك و امام حسن و امام حسين و سعيد بن مسيب و غيره نقل روايت فرموده و مات في سنه سبع عشرة و مائه در سال 117 يا سال 118 در سن 73 سالگي درگذشت و او را در پيراهنش كفن نمودند زيرا در آن پيراهن بسيار نماز خوانده بود وصيت فرمود در آن پيراهن كفن و دفن نمايند.

خواندمير در روضةالصفا تولد آن حضرت را جمعه غره رجب سال 57 و وفات او را سال 117 و عمرش را 58 سال نوشته.

ابن صباغ مي نويسد مات ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين الباقر (ع) في سنة سبعة عشر و مائه و له من العمر ثماني و خمسون سنه و قيل ستون سنه [1] .



[ صفحه 398]



ابوجعفر محمد بن علي در سال 117 درگذشت و عمرش 58 سال بود شصت سال هم گفته اند و پس از رحلت پدرش 19 سال دوره امامت او بود و او به سم ابراهيم بن وليد بن عبدالملك مسموم و شهيد شد و قبرش در بقيع است در قبه عباس پهلوي قبر پدرش علي بن الحسين و عمويش حسن بن علي.

و اضافه كرده كه عبدالله برادرش هم مردي فاضل و صالح بود كه به دست بني اميه مسموم گرديد.

در اعيان الشيعه وفات آن حضرت را در مدينه دوشنبه 7 ربيع الاول يا آخر سال 114 نوشته و مدت عمر امام محمدباقر عليه السلام 57 سال بود كه چهار سال با جدش و 39 سال با پدرش و 18 سال پس از پدر مدت امامت آن حضرت است.

كليني در كافي مدت امامت آن حضرت را 19 سال و دو ماه نوشته كه معاصر با وليد بن عبدالملك و سليمان بن عبدالملك و عمر بن عبدالعزيز و يزيد بن عبدالملك و هاشم بن عبدالملك بوده است.

ابن شهرآشوب وفات آن حضرت را سال 114 در سن 57 سالگي نوشته كه سه يا چهار سال با جدش و 39 سال با پدرش و 19 يا 18 سال مدت امامت آن حضرت بود.

در كشف الغمه سيد محسن عاملي وفات را سال 117 بلكه 118 دانسته و مدفنش را در بقيع نوشته بنابراين عمر آن حضرت شصت سال بوده است.

در رحلت امام محمدباقر عليه السلام سه قول است.

1 - آنكه در سال 117 رحلت كرده به نقل واقدي در سن 58 سالگي

2 - آنكه در سال 114 شهيد شده به نقل ابونعيم فضل بن وكين در 57 سالگي

3 - آنكه در سال 118 رحلت نمود در سن 73 سالگي كه اولي بيشتر مورد اعتماد است. ابن جوزي مي نويسد كه 3 نفر بودند كه در يك روز فوت شدند نام آنها و اسم فرزندان آنها يكي بود.

اول: علي بن الحسين كه پسرش محمد بن علي باقرالعلوم است.

دوم: علي بن عبدالله بن عباس كه نام پسرش محمد ابوالخلفا بود.

سوم: علي بن عبدالله جعفر كه نام فرزندنش محمد بود. [2] .

از ابوعبدالله امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده اند كه فرمود پدرم روزي به من گفت بقي من اجلي خمس سنين و ما چون خوب توجه داشتيم يك روز كم يا اضافه نشد پس از پنج سال شهيد گرديد. [3] .



[ صفحه 399]



ابن صباغ اولاد آن حضرت را شش نفر و قتل به سم نوشته و اضافه مي كند كه عبدالله برادرش را هم بني اميه مسموم نمودند. [4] .

تاريخ سال رحلت امام محمدباقر عليه السلام را كليني در كافي و شيخ مفيد در ارشاد و ابن شهرآشوب در مناقب و طبرسي در اعلام الوري و ابن اثير در كامل التواريخ سال 114 و سال 115 نوشته اند و اصح همان 114 را دانسته اند.

اما ماه رحلت را شهيد در دروس و كفعمي در مصباح دوشنبه 7 ذي حجه نوشته.

در روضةالواعظين هم ذي حجه را تأييد كرده كه دوشنبه 7 ذي حجه سال 114 باشد.

بنابراين سن مبارك امام محمدباقر عليه السلام 57 سال و پنج ماه و 7 روز بود و با روايت سال 117 بالغ بر شصت سال مي شده است.

سه سال و 6 ماه با جدش سيدالشهداء 34 سال و 15 روز با پدرش امام زين العابدين عليه السلام 19 سال و 10 ماه و 12 روز مدت امامت او بوده است.

در اينكه امام محمدباقر عليه السلام را مسموم كردند شكي نيست.

سيد بن طاوس در اقبال مي نويسد وضاعف العذاب علي من شرك في دمه و هو ابراهيم بن وليد

ابن بابويه مي نويسد قتل مسموما بامر ابراهيم بن وليد بن يزيد بن عبدالملك

كفعمي در مصباح مي نويسد: سمه هشام بن عبدالملك

مجلسي از قطب راوندي از حضرت صادق عليه السلام روايت مي كند كه عبدالملك بن مروان زين مسمومي فرستاد به مدينه طيبه براي حضرت باقر عليه السلام بر روي آن زين شده اي كه تحفه خليفه بود بر اسب بستند و امام محمدباقر بر او سوار شد پاهاي مباركش از شدت زهر ورم كرد به طوري كه آثار مرگ بر او ظاهر شد شروع به وصيت فرمود البته اين عبدالملك دوم است.

خاتون آبادي در جنات الخلود مي نويسد هشام بن عبدالملك آن حضرت را مسموم گردانيد.

در خبر است كه آن حضرت هميشه با تضرع و زاري در دل شب با خداوند راز و نياز مي كرد مخصوصا در ايامي كه مريض گرديد و منجر به رحلت او شد اين كلمات را تكرار مي فرمود الهي امرتني فلم ائتمر و نهيتي فلم انزجر فها انا عبدك بين يديك و لا اعتذر



[ صفحه 400]



يعني پروردگارا تو مرا امر كردي و تمرد كردم تو مرا بازداشتي و از زجر تو متنبه نشدم خدايا من بنده تو هستم و اكنون در پيشگاه تو عذري ندارم آنگاه وصيت نمود فرمود آن پيراهني را كه در زمان حيات خود مي پوشيدم بر من كفن نمائيد اكنون معلوم نيست كه آن پيراهن دوخته بود كه مكروه است كفن دوخته و آستين دار باشد يا همان احرامي كه به صورت پيراهن بر دوش وقت نماز مي انداختند و يقينا امام كاري كه در شرع خودشان مكروه مي داشتند نمي كنند و مسلم است كه آن لباس عبادت بود كه خواسته با همان لباس به ساحت قدس كبريائي وارد شود همان طور كه پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم پيراهن خود را براي فاطمه بنت اسد كفن نمود و گفته و نوشته اند كه تا قيامت آن پيراهن پوسيده و فرسوده نخواهد شد.

و در خبر است كه اگر كسي در حال نزع به دشواري جان سپارد در محل نمازش بخوابانند تا جان كندن او آسان شود و لذا امام محمدباقر عليه السلام فرمود مرا در همان پيراهني كه لباس نماز من بود كفن كنيد و دفن نمائيد.


پاورقي

[1] فصول المهمه ص 202.

[2] مطالب السؤل ص 81.

[3] كشف الغمه اربلي ص 217.

[4] فصول المهمه ص 203.