بازگشت

در مرثيه حضرت امام محمدباقر




دوباره اي شيعيان موسم ماتم رسيد

ز زهر هشام شد امام پنجم شهيد



از اين مصيبت زمين خاك نشين شد همي

ملك شده سوگوار فلك گريبان دريد



امام پنجم كه هست باقر علم رسول

محمدش نام شد نور دو چشم بتول



ملايك آسمان به درگهش در نزول

علوم روحانيان ز فيض او در مزيد



زاده عبدالملك شرم نكرد از خدا

به زاده مصطفي بداد زهر جفا



شراره اش زد به دل فكند شه را ز پا

ز تاب زهر ستم فغان ز دل مي كشيد



چو از حرم رخت بست حرم سيه پوش شد

ز آه و فرياد خلق مدينه پرجوش شد



فغان ياران بلند چو شاه خاموش شد

خلق سيه پوش شد چو از سياه و سفيد



به عزت و احترام بقيع شد مدفنش

رفت و بر جد خويش تمام شد شيونش



روضه رضوان قدس نشيمن و مسكنش

به نزد زين العبا باب گرام آرميد



ز مرگ باب عزيز جعفر صادق به غم

به سينه و سر زدي همي دو دست الم



سرشك خونين روان ز چشم آن محترم

به ماتم باب خود شعر حزين مي شنيد





[ صفحه 401]



سيد بن طاوس در زيارت كبيره مي فرمايد: و ضاعف العذاب علي من شرك في دمه و هو ابراهيم بن الوليد كه به عقيده او ابراهيم قاتل بوده است.

نگارنده گويد: اين اخبار هيچ كدام معارض با هم نيست زيرا اوضاع و احوال هر يك را در زمان خود كه بسنجيم و با محيط عصر و ضعف دولت اموي و حس بدبيني مردم و قدرت علمي امام محمدباقر عليه السلام خواهيم ديد كه همه آنها از شجره ملعونه بود و در خصومت و دشمني كوتاهي نمي كردند و همه در حوزه سلطنت خود براي بيم جان خود و ادامه حكومت مبادرت به سم دادن نمودند خاصه كه برخي از آنها فرماندار مدينه بوده و به فرمان خليفه شام شخصا يا به دستور مبادرت به اين جنايت عظيم كرده اند و مسلم است كه چندين بار امام محمدباقر عليه السلام را مسموم نمودند ولي آن حضرت به شفاعت جدش و دعاي در كنار مزار مقدس پيغمبر شفا مي يافت تا آن وقتي كه مقدر بود به عالم آخرت رحلت فرمايد به سم ابراهيم آخرين خليفه معاصر خود مسموما درگذشت.