بازگشت

عيادت بيمار و سخن امام باقر نشان رضايت الهي


جابر بن عبدالله انصاري يار ديرين رسول خدا (صلي الله عليه و سلم) پير نوراني و پاك دل بيمار و بستري شده. امام باقر (عليه السلام) براي عيادت به خانه او رفت و در بالينش نشست و با مهر و محبت خاصي فرمود:

اي جابر حالت چطور است؟

جابر: در حالي هستم كه پيري را نسبت به جواني دوست دارم، مرگ را نسبت به زندگي دوست دارم، بيماري را نسبت به سلامتي علاقمندم، (منظور جابر اين بود كه در برابر هرگونه ناملايمات مقاوم و صبور هستم).

امام باقر (عليه السلام) به او فرمود: اما من آنچه را خدا بخواهد دوست دارم، اگر پيري را بخواهد همان را دوست دارم، اگر جواني بخواهد، به همان علاقمندم، بيماري يا سلامتي، زندگي يا مرگ هر كدام را او بپسندد همان را مي پسندم؛



يكي درد و يكي درمان پسندد

يكي وصل و يكي هجران پسندد



من از درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد [1] .





[ صفحه 20]



خاطر جابر با شنيدن اين سخن آرامش يافت و شاد و با نشاط شد دست امام را بوسيد و گفت: رسول خدا فرمود: كه به من گفت فرزندم باقرالعلوم را مي بيني سلام مرا به او برسان. [2] .

توضيح اينكه

سخن امام باقر (عليه السلام) اشاره در اين است كه مقام راضي بودن به خشنودي خدا از مقام صبر و استقامت بالاتر است و به طور كلي صبر و استقامت مقدمه اي است كه مي توان در پرتو آن داراي مقام شامخ رضاي الهي شد.

روايت شده

جمعي به محضر امام باقر (عليه السلام) آمدند و ديدند آن حضرت به خاطر بيمار بودن يكي از كودكان بسيار ناراحت و غمگين است به طوري كه آرامش ندارد.

با خود گفتند: «اگر خداي نكرده اين كودك فوت كند امام باقر (عليه السلام) منقلب مي شود و ممكن است به حال خطيري بيفتد»



[ صفحه 21]



آنها همچنان حيران بودند تا ديدند امام باقر (عليه السلام) از خانه بيرون آمدند ولي بسيار شادمان و خوشحال به نظر مي رسيد، با اينكه صداي گريه اي از خانه برخواست نشان مي داد كه آن كودك بيمار از دنيا رفته است.

آنها به آن بزرگوار عرض كردند ما نگران حال شما بوديم با خود گفتيم اگر فرزندتان از دنيا برود بي تاب خواهيد شد ولي اكنون تو را شاد مي بينيم.

امام باقر (عليه السلام) در پاسخ فرمود:

ما دوست داريم كه در مورد دوستانمان در عافيت باشيم، ولي وقتي كه قضاي الهي فرارسيد، آنچه را خدا دوست دارد و همان را مي پسنديم و تسليم آن هستيم [3] .



[ صفحه 22]




پاورقي

[1] ارشاد مفيد ج 1 ص 165.

[2] اعيان الشيعه ط قديم 15 ص 141 مجالس المومنين ص 117.

[3] فروع كافي ج 6 ص 226 از كتاب امام باقر (عليه السلام) اشتهاردي.