بازگشت

كيفر قتله ي امام و شهداء




آسمان بعد از شه دين گردش ديگر گرفت

بر كف از مريخ تيغ و از زحل خنجر گرفت



در مكافات شهيدان ديار كربلا

جان ناپاك يزيد و قوم او يك سر گرفت



در سال 65 گروه توابين سليمان و يارانش بالغ بر شش هزار جنگجو با سي هزار لشكر شامي به فرماندهي ابن زياد جنگيده و آن پهن دشت را از خون پليد آن ناپاكان رنگين نمودند. با آن شجاعت و دليري در برابر كثرت سپاه دشمن تاب مقاومت نياورده وجوه شيعه و امراي لشكر شربت شهادت نوشيدند و بقيه عقب نشيني كردند.

در سال 66 مختار براي سومين مرتبه از زندان نجات يافت و با يارانش به نام خونخواهي حسين (عليه السلام) بر شهر بزرگ تاريخي كوفه و بصره مسلط گرديد.

مختار اباعمره رئيس شهرباني را كه به قتله شناسائي داشت با هزار كارگر مأمور خرابي خانه هاي لشكر ابن زياد كه به كربلا رفته بودند نمود. به يك چشم هم زدن



[ صفحه 34]



خانه هر يك را با بيل و كلنگ ويران مي كرد و صاحب خانه را مي كشت و مال و اموال را به عجمان تقسيم مي كرد.

مختار لشكري به فرماندهي پسر مالك اشتر ابراهيم و يزيد اسدي دلير به مقابله ي پيكار ابن زياد به موصل فرستاد - به رسيدن ابراهيم به جبهه ي جنگ - ابن حباب رئيس قبيله ي بني سليم با هزار تن جنگي از اردوي ابن زياد جدا شد و به ابراهيم پيوست - قبايل ترك و فارس نيز به كمك ابراهيم شتافتند - ابراهيم با يك نقشه ي بي نظير لشكر را به چند قسمت مأمور حمله نمود و خود با عده اي متوجه چادر ابن زياد و دستگيري و كشتار او گرديد - و چادرهاي دشمن را در ظلمت شب آتش زدند و با شعار يا حسين... يا حسين... بر هشتاد و چهار هزار لشكر ابن زياد غالب شدند - و پيروزمند با سرهاي ابن زياد و امراي لشكر اموي به كوفه بازگشتند - و مورد استقبال و تجليل و چراغاني مرد و زن كوفه واقع شدند - مختار سر نحس ابن زياد را با سي هزار دينار به مكه براي محمد حنيفه فرستاد - محمد بعد از سجده ي شكر سر او را به مدينه حضور امام سجاد (عليه السلام) فرستاد - امام سجاد (عليه السلام) سجده شكر و دعا درباره ي مختار و يارانش نمودند.



[ صفحه 35]