بازگشت

پاسخ حضرت امام محمد باقر به سوالات راهب بزرگ نصاري


امام باقر (عليه السلام) همراه فرزندش حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) در تبعيدگاه خود شام از كاخ هشام بيرون آمده كمي راه رفتند تا رسيدند به ميدان شهر در آن جا جمعيت بسياري جمع شده بودند. امام باقر (عليه السلام) از كسي پرسيد چه خبر است اين جمعيت براي چه جمع شده اند و در جواب گفت: اين جمعيت كشيشان و عابدان مسيحيان هستند. اين ها در سال يك روز مراسمي دارند كه در عبادتگاه خود در بالاي كوه مي باشد سالي يك بار در چنين روزي جمع مي شوند تا به زيارت آن راهب و عالم بزرگ خود بروند هم او را زيارت كنند و هم سوال هاي خود را كه در طول سال برايشان پيش آمده از او بپرسند اين جمعيت در اين جا براي همين منظور جمع شده اند كه به زيارت عابد بزرگ خود بروند اين ها معتقدند كه اين عابد بزرگ زمان شاگرد حضرت عيسي را درك كرده است حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) فرمود اگر مانع نشوند و حضرت امام باقر (عليه السلام) همراه جمعي به سوي عبادتگاه عابد كه در بالاي كوه بود حركت كردند.

امام باقر (عليه السلام) سرش را با پارچه اي پيچيد كه كسي او را نشناسد و به صورت ناشناس همراه جمعيت به كنار عبادتگاه عابد رسيدند كشيشان در بيرون عبادتگاه فرشي انداختند و سپس عابد بزرگ را از داخل عبادتگاه بيرون آورده روي آن فرش



[ صفحه 47]



نشاندند عابد به قدري پير شده بود كه قدرت راه رفتن نداشت اما چشمش زير ابروان بلند و سفيدش مي درخشيد و حاضران را كه در دورش حلقه زده بودند مي ديد جاسوسان به خليفه هشام خبر دادند كه حضرت امام باقر (عليه السلام) همراه كشيشان مسيحي به ديدار عابد بزرگ رفته است هشام مخفيانه شخصي فرستاد تا آن چه در آن جا رخ داد خبر دهد سيماي زيبا و جذاب امام باقر (عليه السلام) عابد بزرگ را جذب كرد عابد در ميان اين همه حاضران به امام باقر (عليه السلام) رو كرد و گفت: آيا شما از مسيحيان هستيد و يا از امت اسلام مي باشيد؛ امام باقر (عليه السلام) فرمود از امت اسلام هستم. عابد بزرگ پرسيد از علماء اين است هستي يا از بي سوادان امت؛ و امام باقر (عليه السلام) فرمود از بي سوادها نيستم و پس از لحظه اي فكر خواست سطح علم و آگاهي امام را بيازمايد چرا كه او در همان نگاه اول عظمت مقام امام را دريافته بود اينكه مي خواست اين عظمت براي خودش و براي حاضران آشكار گردد راهب گفت: من مسائلي را از تو سوال مي كنم يا تو سوال مي كني؟ حضرت باقر (عليه السلام) فرمود تو سؤال كن هر چه بپرسي من آماده جواب هستم عابد بزرگ رو به جمعيت كرد گفت عجيب است كه مردي از امت محمد (صلي الله عليه و سلم) اين جرأت را دارد و مي گويد تو سؤال كن و من آمادگي براي تمام سؤال ها دارم حال سزاوار است كه چند مسأله از او بپرسم.



[ صفحه 48]