بازگشت

ذكر جان سوز مصائب حضرت باقر




پنجمين قبله اسلام و امام بن امام

باقر علم نبيين و خداوند انام



در سپهر عظمت طلعت او بدر تمام

كز بر ختم رسل جابرش آورد سلام



جلوه اش در فلك مجد به باهر بود

در درياي شرف آيت حق باقر بود



در سپهر عظمت اختر تابنده علم

ما افلاك شرف مهر درخشنده علم



ابري از بهر كرم آمد بارنده علم

باقر علم و به معناي شكافنده علم



يك به يك خيل سل بهره ز علمش برده

همگي مائده از خوان عطايش خورده



چه ستمها به وي زال اميه چه رسيد

ز هشام و ز ابراهيم وليد بن يزيد



همه مي شوم و همه رز دل همه شوم عنيد

زهر دادند و نمودندش از آن زهر شهيد



آه از آن زهر كه زد بر دل و بر جان شررش

وا مصيبت چه اثر كرد مگر بر جگرش





[ صفحه 56]



محدث قمي در كتاب منتهي الامال روايت فرموده:

حضرت صادق (عليه السلام) فرمود كه در شب وفات پدر بزرگوار خود به نزد آن حضرت رفتم فرمود كه اي فرزند گرامي من در اين شب دار فاني را وداع مي كنم و به رياض قدس ارتحال مي نمايم و در اين شب حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم به عالم بقا رحلت نمود و در اين وقت پدرم حضرت علي بن الحسين صلوات الله عليه براي من شربتي آورد كه من آشاميدم و مرا بشارت لقاي حق تعالي داد. ملاحظه كنيد لحظات آخر به دست حجت خدا آب مي آشامد ولي به ياد لب تشنه جد بزرگوارش حسين (عليه السلام)



دل پاكش ز جور خصم دون سوخت

چه گويم كار گردون اين چنين بود



بلي تا بود كار چرخ اين بود

هميشه با خدا خواهان به كين بود



به دوران هشام كفر آيين

بسي محنت كشيد آن خسرو دين



هشام از شام از عدوان و بيداد

براي اسب او زيني فرستاد



چو جا بگرفت بر زين قطب پنجم

ز غم هم چرخ لرزان شد هم انجم





[ صفحه 57]





به روز هفتم ذي الحجه آن شاه

نهان گرديد زير ابر چون ماه



از اين ماتم هر آن كس در فغان است

ز اهوال قيامت در امان است.