بازگشت

در راه مدينه


هنوز در آغاز راه بود، ناگهان با چهره اي نوراني روبه رو شد كه با وي همسفر است. دانشجويي جوان كه زمزمه كنان از خدا مدد مي خواهد تا بتواند در سفر مدينه به زيارت مولايش ابي جعفر، محمد عليه السلام نايل آيد. با جوان به راه افتاد، پس از اداي احترام به او گفت: اي جوان معلوم است كه تو نيز با ما همسفري و قصدمان از سفر به مدينه يكي است، زيرا دريافته ام كه به ملاقات محمد باقر عليه السلام مي روي



[ صفحه 10]



جوان: آري چنين است اكنون كه كوفه را به عزم مدينه ترك مي كنم، قصد دارم به حضور مولايم ابي جعفر محمد باقر عليه السلام شرفياب شوم، زيرا مدتي است از فيض ديدار او محروم مانده ام و با مسائل و مشكلاتي علمي روبه رو هستم، با مشكلاتي كه تنها امام مي تواند پاسخگوي آنها باشد. او از خاندان رسول خدا و وارث علم پيامبر است. جانشين شايسته اي است كه اخلاق و كردار نيكوي پيامبر را به نمايش مي گذارد.