بازگشت

گفتاري درباره ي امامت


همسفر: ابو جعفر، مدت 38 سال با پدر به سر برد و در سال 95 هجري به مقام امامت رسيد. اولين سخن درباره ي امامت امام باقر عليه السلام پيام رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم به جابر بن عبدالله انصاري است.

جابر مي گويد: روزي از پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم پرسيدم (اولي الامر) كه خداي تعالي اطاعت آنها را متصل و وابسته به اطاعت شما كرده است، چه كساني اند؟

رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم فرمود: آنها جانشينان من و پيشوايان مسلمانان بعد از من هستند، اولين آنها علي بن ابيطالب عليه السلام و پس از او فرزندش حسن عليه السلام و سپس حسين عليه السلام و بعد از او علي بن الحسين عليه السلام و سپس محمد بن علي عليه السلام است كه در تورات به باقر به باقر عليه السلام معروف است و...

در جايي ديگر هم پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم به وسيله ي جابر به امام باقر عليه السلام سلام رسانده و به او پيامي ديگر داده است.

جوان: پيامش را از زبان محمد بن مسلم شنيده ام كه گفت:



[ صفحه 12]



روزي در كنار جابر بن عبدالله نشسته بودم كه امام سجاد عليه السلام همراه فرزند خردسالش، محمد، وارد شد، جابر محمد را در آغوش كشيد و گفت: اي محمد! رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم به تو سلام رسانده و به من فرموده است:

اي جابر بعد از من عمر مي كني تا آن كه فرزندي از اولاد من به دنيا آيد، فرزندي كه نامش نام من و عملش علم من است. او علم را سخت مي شكافد. همين كه وي را ملاقات كردي، سلام مرا به او برسان. [1] .

همسفر: علاوه بر اخبار جابر از زبان پيامبر، درباره ي امامت امام باقر عليه السلام روايات و سخناني ديگر نيز از او نقل شده است، البته مي داني كه امامت وابسته به دو پايه ي اساسي است، يكي شايستگيهاي معنوي، اخلاقي و علمي و ديگري تأييد از سوي مبدأ آفرينش و معرفي پروردگار. اين دو پايه ي اساسي امامت، از دو منبع قرآن و سنت پيامبر به دست مي آيند و مصاديق واقعي آياتي از قرآن كه بر امامت معصومين عليه السلام دلالت دارد، در روايات پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم و نصوحي كه در باب امامت ائمه آمده، موجود است.



[ صفحه 13]



جوان: آري به يقين چنين است، زيرا امامت مقامي والا، جايگاهي بس رفيع و خط امامت ادامه ي خط رسالت است.

بنابراين امام بايد واجد همه ي خصلتهاي عالي اسلامي و نمونه ي عملي مكتب پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم و معيار فضيلت باشد، تا عموم مردم در پناه رهبريهاي وي از گمراهي نجات يابند. هر آينه كساني كه از سوي خداوند براي احراز اين مسؤوليت خطير انتخاب مي شوند به صفات والا و مواهب الهي آراسته اند. آنان در طول حيات خود كوچكترين گناهي را مرتكب نشده اند و به گفته ي پيامبر همچون كشتي نوحند، هر كه به آنها بپيوندد رهايي يابد و هر كه تخلف ورزد غرق خواهد [2] شد.

همسفر: علاوه بر سجاياي اخلاقي و همان گونه كه پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم به بعد علمي امام باقر عليه السلام اشاره فرموده است، دل او از كودكي دريايي پهناور و چشمه اي جوشان از علم و حكمت شده به گونه اي كه هيچ كس در دانش و فضيلت، قدرت برابري با او را ندارد. علوم اسلامي از منبع وجودش سرچشمه گرفته و در دنياي اسلام توسعه يافته است. محضر مبارك امام مركز علما، دانشمندان، محققان و شعرا و خانه اش مكتب تربيتي اسلام و بيت علم و فضيلت است، مكاني كه مشتاقان و تشنگان دانش را به خود جذب كرده و هر كس با مسأله اي علمي يا مشكلي روبه رو مي شود



[ صفحه 14]



به مجلس پربار آن حضرت شرفياب شده و از منبع فيض و كمالش بهره مي گيرد.

عبدالله بن عطاء مكي گويد: هيچ گاه دانشمندان را نزد كسي حقيرتر و كم مايه تر از آن گاه كه در خدمت ابوجعفر محمد باقرعليه السلام بودند كوچك و كم مايه تر نيافتم. حكم بن عتيبه را علي رغم فراواني علم و عظمت و جلالت قدري كه در ميان دانشمندان داشت، در محضر حضرتش همچون كودكي كه ابجد خوان و به قولي چون گنجشكي ناتوان ديدم و گويي كودكي در خدمت معلم خود بود.

جوان: حقا چنين است و اكنون كه به مدينه مي روم قصد دارم محضر پر بركت امام بهره مند شده و از خرمن دانشش خوشه اي چينم.

همسفر: آفرين بر تو و بر همه ي دانش پژوهاني كه تشنه ي يافتن حقيقت هستند، همچون پروانه هايي به دور شمع وجودش و بر گرد امام و رهبر خويش حلقه زده و به آيه ي: «فاسئلوا اهل الذكر ان كنتم لا تعلمون [3] عمل مي كنند.

و امام باقر عليه السلام فرمود: ما اهل ذكر بوده و سزاواريم كه مشكلات علوم را از ما بپرسيد، منطق ما منطق الهي است و از مكتب:«ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي» [4] نشأت گرفته



[ صفحه 15]



است، و نداي: «سلوني قبل ان تفقدوني» [5] از جد بزرگوارمان امير مؤمنان عليه السلام نيز شعار ماست جوان: علومي كه از سوي امام باقر عليه السلام منتشر مي شود توجه شيعيان و انديشمندان عصر خويش را جلب كرده است، زيرا مكتب علمي و تربيتي او آميخته به سخاوت و بخشش است به گونه اي كه هزاران دانشمند در محضر او حضور يافته و فريفته ي ملكات و احسان و اكرام اويند، البته دانش گسترده ي امام درباره ي علوم گوناگون و بيان علمي وي درباره ي علوم قرآن و معارف اسلام اكتسابي نيست، بلكه از منبعي جوشان سرچشمه گرفته و لدني است. [6] .

همسفر: واقعا چنين است علم هيچ يك از جانشينان بر حق پيامبر اكتسابي نيست. بدان معني كه علم از راه تعلم و فراگيري به دست نياورده اند، بلكه دانش آنها همانند علم پيامبر، لدني است. دانش امام باقرعليه السلام نيز همچون ساير ائمه از اين سرچشمه نشأت گرفته است، لذا از خصايص امام اين است كه او به تمام علوم و زبانهاي دنيا و همه ي موجودات جهان آگاهي دارد. خداي تعالي آنها را از خلقت جمادات و نباتات و حيوانات و ديگر موجودات جهان هستي با خبر ساخته است، به گونه اي كه با اندك



[ صفحه 16]



توجهي هر گونه امر مجهولي از امور عالم براي ايشان روشن و معلوم مي شود.

جوان: البته همين ويژگي آنها باعث شده است بتوانند در هر زماني با نشر مباني و مسائل اعتقادي و استدلال و روشنگري در اين زمينه و تربيت معتقداني چون محمد بن مسلم، زراره، هشام بن حكم و جابر بن يزيد جعفي و همچنين با بيان روايات و احاديثي كه در كتب شيعه و سني موجود است، چراغ روشن دين را روشني بخش و نور افشان نگاه داشته و به آيندگان خود بسپارند.

همسفر: آري چنين است زيرا از محمد بن مسلم كه فقه اهل بيت و از ياران راستين امام باقر عليه السلام است شنيدم كه گفت: هر مسأله اي در نظرم دشوار مي نمود از ابو جعفر مي پرسيدم، تا جايي كه سي هزار حديث از او سؤال كردم. حتي موقعيت امام باقر عليه السلام به گونه اي بود كه حكومتها نيز براي رفع مشكلات به امام عليه السلام روي مي آوردند.


پاورقي

[1] جابر احاديث بسياري از پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم روايت كرده و در نوزده غزوه با رسول اكرم صلي الله عليه و اله وسلم همراه بوده است. وي پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم در مسجد النبي مجلس درسي ترتيب داد و مردم از او كسب علم مي كردند. جابر آخرين فرد از اصحاب پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم است كه در آخر عمر نابينا شد. او در سال 74 يا 77 هـ. ق و در سن 95 سالگي در مدينه در گذشت.

[2] پيامبر فرمود: «مثل اهل بيتي كسفينة نوح من ركبها نجا و من تخلف عنها غرق.».

[3] سوره ي نحل (16) آيه ي 3».

[4] سوره ي نجم (53) آيه ي: 3 و4.

[5] از من بپرسيد پيش از آن كه مرا از دست دهيد.

[6] لدني، منسوب به لدن: فطري، جبلي، خدادادي.

علم لدني: دانش ذاتي، علمي كه به الهام خداوند به دست آمده و بدون استاد فرا گرفته شود.